اپل ویژن پرو: روز دوم
دیشب زیر ستاره ها خوابم برد ، صدای جیرجیرک ها با سوت رادیاتور قدیمی از دور در هم می آمیخت. من به تازگی یک قسمت از Justified: City Primeval را روی پرده بزرگ تمام کردم. 68 درجه ثابت بود، اما به هر حال خودم را داخل لحاف فرو کردم. برای امشب، به سطح ماه، یا شاید لبه یک آتشفشان هاوایی فکر می کنم.
بر اساس بسیاری از تحلیل ها، یک آمریکایی به طور متوسط حدود هفت ساعت در روز را جلوی صفحه نمایش می گذراند. مرکز کنترل بیماری چیزی حدود دو ساعت را توصیه می کند. اما با وجود تمام تمرکز بیشتر بر روی بهداشت خواب و اثرات مضر خیره شدن به نمایشگرها در طول روز، به نظر می رسد جامعه به سرعت در جهت مخالف حرکت می کند.
وقتی به "زمان صفحه نمایش" اشاره می کنیم، عمدتاً در مورد تلفن، رایانه، تلویزیون صحبت می کنیم - از این قبیل چیزها. در تمام این مدت، یک پارادایم کاملاً متمایز چندین سال است که در افق خودنمایی می کند. در مورد Vision Pro، ما در مورد دو صفحه نمایش - یکی در هر چشم - با ترکیب 23 میلیون پیکسل صحبت می کنیم.
البته این صفحه نمایش ها به طور قابل توجهی کوچکتر از نمونه های دیگر هستند، اما دقیقاً در مقابل چشمان شما قرار دارند، مانند یک عینک 3500 دلاری. این چیزی است که من در طول 48 ساعت اولم با Vision Pro کمی به آن فکر کرده ام.
در سال 2018، اپل Screen Time را به عنوان بخشی از iOS 12 معرفی کرد. این ویژگی برای هشدار به کاربران در مورد استفاده از دستگاه خود و فرزندانشان طراحی شده است. این تفکر به این صورت است که وقتی در پایان هر هفته چنین ارقام بدی ارائه میشود، مردم شروع به تجدید نظر در نحوه ارتباطشان با دنیای اطراف خود میکنند. فردا بالاخره اپل Vision Pro را عرضه می کند. این دستگاه تلاش دیگری برای وادار کردن مردم به بازنگری در نحوه تعامل خود با جهان است، البته در جهت کاملاً مخالف.
من بخش زیادی از دو سال گذشته را صرف تلاش برای ترک برخی از عادات بدتر بیماری همه گیر خود کرده ام. در بالای فهرست تمام آن شب هایی است که با تماشای یک فیلم ترسناک بد روی آی پدم خوابم برد. من در این مورد بهتر بوده ام. بیشتر می خوانم و سکوت را در آغوش می گیرم. یعنی تا این هفته. لحظه ای که Vision Pro وارد شد، همه چیز از پنجره بیرون رفت.
اکنون، تا حدودی می توان بسیاری از این موارد را به عنوان بخشی از فرآیند آزمایش من حذف کرد. برای تحلیل یک محصول، باید تا حد امکان با آن زندگی کنید. در مورد ویژن پرو، این بدان معناست که تا آنجا که ممکن است زندگی خود را از طریق محصول انجام دهم. من تماسهای کاری را دریافت میکنم و از آن برای ارسال ایمیل و پیامهای Slack استفاده میکنم. من از طریق پادهای صوتی به موسیقی گوش می دهم و - همانطور که در بالا ذکر شد - از آن برای تماشای داستان هایم استفاده می کنم.
حتی تمرین مدیتیشن صبحگاهی من به هدست منتقل شده است. این همان طنز کلاسیک استفاده از فناوری برای کمک به مقابله با برخی از مشکلاتی است که در وهله اول وارد زندگی ما شد.
در حالی که شغل من به من نیاز دارد که از Vision Pro تا آنجا که ممکن است به صورت انسانی استفاده کنم، باید تصور کنم که تجربه من کاملاً با تجربه اکثر کاربران متفاوت نخواهد بود. باز هم، شما می خواهید تا جایی که می توانید از دستگاه 3500 دلاری حداکثر استفاده را ببرید، که همیشه به معنای استفاده از آن تا جایی که می توانید است.
وقتی روز اول این مجله را دیروز نوشتم، به کاربران هشدار دادم که به دنیای Vision Pro بیایند. به روشی بسیار واقعی، ای کاش بهتر است به توصیه های خودم توجه کنم. در پایان 24 ساعت اول، حالت تهوع به شدت شروع به ضربه زدن به من کرد. نتایج شما، البته، متفاوت خواهد بود. من خودم مستعد بیماری ماشین و دریا هستم. آن وصلهای که در پشت گوش راست من در برخی از عکسهای ویژن پرو میبینید، مربوط به اولی است. (این احتمالا یک دارونما است، اما گاهی اوقات فریب دادن خود بهترین دارو است. )
بیماری VR و بیماری ماشین در واقع به روش های مشابهی عمل می کنند. آنها به دلیل عدم تطابق بین آنچه چشمان و گوش داخلی شما درک می کنند ایجاد می شوند. به طور موثر، مغز شما سیگنالهای متفاوتی دریافت میکند که نشان میدهد در آشتی دادن با مشکل مواجه است.
از برخی جهات، این پدیده به دل چیزی اساسی در واقعیت مختلط می رسد. حتی در دنیای AR passthrough، بین آنچه میبینید و آنچه بدن شما احساس میکند، قطع ارتباط وجود دارد. گذر Vision Pro بهترین چیزی است که من در یک دستگاه مصرف کننده تجربه کرده ام. دوربین ها محیط شما را می گیرند و در سریع ترین زمان ممکن به چشمان شما منتقل می کنند. با استفاده از این فناوری، هدست می تواند گرافیک کامپیوتری را بر روی دنیای واقعی پوشش دهد - پدیده ای که اپل از آن به عنوان "محاسبات فضایی" یاد می کند.
این به چیز مهمی در مورد این دنیای جدید شجاع می رسد. واقعیت گسترده واقعیت نیست. این دنیایی است که از طریق صفحه کامپیوتر فیلتر شده است. اکنون، ما در اینجا به سرعت وارد یک بحث وجودی می شویم.
این هفته به یاد صحبتهایی افتادم که یکی از مدیران سامسونگ در مواجهه با این واقعیت که این شرکت در حال «جعل کردن» ماه با گوشیهای هوشمند ممتاز خود گفت، «[هیچ] چیزی به نام تصویر واقعی وجود ندارد. به محض اینکه سنسورهایی برای گرفتن چیزی دارید، [آنچه را که می بینید] بازتولید می کنید، و این هیچ معنایی ندارد. هیچ تصویر واقعی وجود ندارد. میتوانید با گفتن «من آن عکس را گرفتم» یک تصویر واقعی را تعریف کنید، اما اگر از هوش مصنوعی برای بهینهسازی زوم، فوکوس خودکار و صحنه استفاده کردهاید، آیا این تصویر واقعی است؟ یا همش فیلتره؟ هیچ تصویر واقعی وجود ندارد، نقطه پایان.
متاسفم، اما برای انجام آن مکالمه خاص، باید خیلی بیشتر مورد توجه قرار بگیرم. با این حال، در حال حاضر، Vision Pro من را به این سوال وا می دارد که در آینده ای که «زمان صفحه نمایش» تا حد زیادی شامل بستن آن ها به صورتم می شود، چقدر راحت هستم. این اثر به طور غیرقابل انکاری جذاب است و به برخی از برنامه های کاربردی فوق العاده نوآورانه در آینده نزدیک اشاره می کند (من مطمئن هستم که تعدادی از اینها را در بین 600 برنامه اولیه خواهیم دید).
شاید آماده کردن خود برای آینده ترکیبی از پذیرش فناوریهای پیشرفته باشد در حالی که میدانید زمان لمس چمنها چه زمانی است. این بسته باتری 2.5 ساعته ممکن است بدترین چیز نباشد.
ارسال نظر