متن خبر

ویجیاتو: بررسی فیلم Ferrari | غرش بی‌رحم اتومبیل‌ها

ویجیاتو: بررسی فیلم Ferrari | غرش بی‌رحم اتومبیل‌ها

شناسهٔ خبر: 447375 -




بررسی فیلم Ferrari | غرش بی‌رحم اتومبیل‌ها

مایکل مان را برای آفرینش تعدادی از دیوانه‌وارترین و مهیج‌ترین فیلم‌های دو سه دهه‌ی اخیر هالیوود به خاطر می‌آوریم؛ او خالق Heat ،Collateral ،Public Enemies و… می‌باشد که هر کدام به نحوی امضای هنری مان را در خود دارند. از مؤلفه‌های سینمایِ او می‌توان به صحنه‌های اکشنِ کار شده و حرفه‌ای، شخصیت‌های کاریزماتیک، تحلیل فلسفه‌ی جنایت از دریچه‌های مختلف و مشکلات زندگی مدرن اشاره کرد. تمامی این‌ مسائل را می‌توان به عنوان مضامین اصلی در فیلم‌هایش یافت.

Ferrari، نام آخرین فیلمی می‌باشد که مان امضای خودش را با آن تلفیق کرده است. فیلمی که همانطور می‌توان از نامش حدس زد درباره‌ی کمپانی فراری و رهبر آن، انزو فراری می‌باشد. در واقع این فیلم برگرفته از کتابی با نام Enzo Ferrari: The Man, The Cars, The Races, The Machine است به قلم بروک ییتز (Brock Yates)، که به اتفاقات پیرامون زندگی انزو فراری و حواشی آن، در تابستان سال 1957 می‌پردازد. سودای ساخت این فیلم، برای بیش از 20 سال در سر مان وجود داشت؛ این پروژه طی این بیست سال چندین و چند بار آغاز شد و نیمه‌تمام پایان یافت تا اینکه نهایتاً طی دو سه سال گذشته تمامی مایجتاج مورد نیاز برای ساختنش به دست آمد و کمی قبل بود که اکران شد.

نقد فیلم

مایکل مان در اولین سال‌های قرن بیست و یک با خواندن کتاب ییتز تصمیم داشت که آن را تبدیل به فیلم کند و با همکاری تونی کندی مارتین یک فیلم‌نامه بر اساسش نوشت. در ابتدا بودجه‌ای 40 میلیونی برای ساختش پیشنهاد شد که مان آن را رد کرد، در سال 2009 نیز مارتین دار فانی را وداع گفت. این دلایل کافی بود تا این پروژه برای چند سالی به حالت تعلیق در بیاید. در سال 2015 کریستین بیل به پروژه پیوست و پارامونت پیکچرز نیز حق فروش آن را به دست گرفت، پیش‌بینی می‌شد که در سال 2016 فیلم‌برداری آن انجام شود، اما بیل به دلیل عدم تمایل به کاهش وزن افراطی از پروژه کنار کشید. باز برای مدتی پروژه‌ی فراری وارد حالت تعلیق شد.

این فیلم با اضافه شدن هیو جکمن در سال 2017 کمی تحرک به خود دید، اما به دلیل عدم تمکن مالی تا سه سال بعد پیشرفت چشمگیری صورت ن گرفت. در سال 2020، STX Entertainment پشتیبانی مالی فیلم را عهده‌دار شد، اما هیو جکمن از ایفای نقش انزو فراری کنار کشیده بود! با وجود تمام این پستی بلندی‌های بی‌پایان، نهایتاً در سال 2022 آدام درایور به همراه پنه‌لوپه کروز و شیلن وودلی به پروژه ملحق شدند و از نظر مالی نیز تقریباً مشکلی وجود نداشت. آگوست 2022 در مودنای ایتالیا فیلم‌برداری Ferrari انجام شد و در همان ماه به پایان رسید.

این پروژه بالأخره بعد از دو دهه در برابر دیده‌ی طرفداران قرار دارد، اما سوال اینجاست که آیا توانسته به خوبی عمل کند؟ آیا این همه انتظار ارزشش را داشته است؟ پاسخ نویسنده‌ی این متن مثبت می‌باشد! در ادامه تحلیل خواهیم کرد که چرا فیلم فراری یک اثر باکیفیت دیگر از مایکل مان است. اگر از دیگر کارهای او لذت برده باشید و طرفدارِ روش فیلم‌سازی‌اش باشید، بعید است با این یکی هم انس نگیرید!

در نگاه اول: خانواده، سرعت، هیجان و رقابت

نقد فیلم

داستان فراری همانطور که گفته شد برگرفته از کتاب بروک ییتز می‌باشد که به زندگی شخصی و حرفه‌ای انزو فراری در سال 1957 می‌پردازد، اما فیلم مطمئناً فراتر از یک اقتباس مستقیم است. زمانی که با کارگردانی چون مایکل مان سر و کار داریم باید انتظار داشته باشیم که او در پروسه‌ی اقتباس، امضای کار خودش و افکارش را هم با اثر ابتدایی دربیامیزد.

با این حال در نگاه اول، فیلم فراری داستانی درباره‌ی مشکلات شخصی و خانوادگی انزو فراری، در کنار مشکلات کاری او، روایت می‌کند. انزو، مخفیانه یک خانواده‌ی دیگر تشکیل داده و تلاش می‌کند آن را از همسرش پنهان کند؛ او به وضوح با همسرش به دلیل خیانت‌های فراوان مشکل دارد و از همان سکانس‌های ابتدایی این را متوجه می‌شویم. در اولین برخورد آن‌ها در همان دقایق ابتدایی فیلم، لارا با تیراندازی به سمت انزو نشان می‌دهد که اوضاع از چه قرار است!

 از دست دادن اعضای خانواده‌اش و پس از آن پسرش، طی سالیان گذشته ضرباتی مهلک بر روح انزو فراری وارد کرده است که با وجود سخت بودنِ کنار آمدن با آن‌ها شخصیت‌اش را کامل کرده‌اند. همین باعث شده او بتواند به شکل جدی‌تر و حتی بی‌رحم‌تری به مسیر حرفه‌ای خود ادامه بدهد!

این بحران‌های شخصی، دقیقاً همزمان شده‌اند با تغییرات دنیای اتومبیل‌رانی و تلاش کمپانی فراری برای بقا در نامساعدت‌های بازار. انزو برای باقی ماندن در چنین فضای بی‌رحمی نیاز است که هم در سطح مسابقات و هم در بازار بهتر عمل کند. بخشِ مهمی از داستان به دست و پا زدن کمپانی فراری می‌پردازد و رویکرد انزو فراری نسبت به آن.

بررسی فیلم Ferrari | غرش بی‌رحم اتومبیل‌ها - ویجیاتو

یک نکته‌ی قابل توجه که فراری را از دیگر آثار بیوگرافی مشابه متمایز می‌کند، بازه‌ی زمانی‌ست که داستان در آن روایت می‌شود. فیلم‌های این چنینی همواره سعی می‌کند چندین دهه را پوشش بدهند تا به خوبی با پستی و بلندی‌های زندگی شخص آشنا بشویم اما در اینجا همه‌چیز تنها به مدت دو-سه ماه به وقوع می‌پیوندد. در واقع مایکل مان نیز اذعان داشته که هدف او نشان دادن برهه‌ای حیاتی از زندگی فراری بوده که بیننده را به دل سفری در تنش‌های موجود در رقابت کمپانی‌های ایتالیایی ببرد.

نقطه‌ای که زندگی حرفه‌ای فراری با زندگی شخصی‌اش تلاقی می‌کند، رابطه‌اش با لارا (با بازی پنه‌لوپه کروز) است. چراکه نصف مالکیت کمپانی با لارا می‌باشد؛ چنین وضعیتی موجب می‌شود تا بی‌رحمی‌های رقابتِ کمپانی‌ها از یک‌سو و رابطه‌ی احساسی آن‌ها از سویی دیگر، تقابلی بوجود بیاورد که جنبه‌های مهمی از رویکرد کلی فیلم و همچنین شخصیت انزو فراری را آشکار می‌کند. منظورم دیدگاه‌های خاص مان است که در ادامه درباره‌اش صحبت خواهم کرد.

قسمتی از سکانس‌های فیلم که با کارگردانی استادانه مایکل مان ترکیب شده‌اند به مسابقه‌ی تنگاتنگ اتومبیل‌ها و سوانح آن مربوط می‌شود. ماشین‌های فرمول یک قدیمی و غرش موتور آن‌ها جلوه‌ای جذاب پدید آورده است که مطمئناً مخاطب‌های اصلی فیلم، یعنی طرفداران فرمول یک را راضی خواهد کرد.

همه‌ی اینها در رولایه قرار دارند و صرفاً نشان‌دهنده‌ی روایتی سینمایی از زندگی انزو فراری هستند. با این حال، مایکل مان عناصری را در لا به لای این روایت گنجانده است که تنها در آثار تألیفی او دیده می‌شوند. قصه‌ی انزو فراری، این شخصیت پر حاشیه، روایت‌گر معضلات عمیق‌تر انسانی نیز می‌باشد.

در نگاهی دوباره: داروینیسم اجتماعی، شی‌گرایی مدرن و مسئله‌ی هویت

بررسی فیلم Ferrari | غرش بی‌رحم اتومبیل‌ها - ویجیاتو

زمانی که در فیلم فراری دقیق‌تر می‌شویم، می‌بینیم که مان همانند دیگر آثارش سعی کرده به مفاهیمی بپردازد که به نوعی دغدغه‌های فکری‌اش محسوب می‌شوند و در تمامی آثار دیگرش هم نمود پیدا کرده‌اند. مفاهیمی که از همان ابتدای کریرش در آثاری چون Thief و Manhunter ملموس هستند و در آثار بعدی با شاخ و برگ گرفتن، تکامل پیدا کرده‌اند.

یکی از مضامین فیلم فراری، نبرد کمپانی‌های اتومبیل‌سازی است که توضیح دادیم چطور انزو فراری در طول فیلم با روش‌ها و سیاست‌های مختلف سعی داشت که بهترین حالت ممکن را از آن بیرون بکشد. در یکی از سکانس‌های جذاب فیلم، انزو به راننده‌اش د پورتاگو توضیح می‌دهد که ذهنیت برنده چیست و عطش به چیرگی بر دیگری، چگونه باعث می‌شود برنده از میدان خارج بشوند. این میل به برنده بودن بر تمامی اتفاقات فیلم سایه انداخته و حتی می‌توان بيان کرد شخصیت فراری را شکل داده است.

با این حال، سازنده‌ی فیلم این مضمون را ستایش یا حتی تقبیح نمی‌کند، بلکه به‌گونه‌ای به تصویر کشیده شده که ناگزیر بودنش را نشان می‌دهد. داروینیسم اجتماعی و مضمون Survival of the fittest در رفتار جمعی انسان، منجر به پالوده شدن شکل‌های ضعیف‌تر ساختارها می‌شود تا آن‌ها که مناسب‌تر و فیت‌تر هستند به وجود داشتن ادامه بدهند! نمونه‌های باقی‌مانده توانایی انطباق پذیری بهتری با شرایط داشته‌اند. به عنوان مثال، اگر فیلم را دیده‌اید، آیا دقت کردید که چند نفر تا به حال قربانی شده‌اند تا کمپانی‌ها به شکلی بهتر و مفیدتر ادامه بدهند؟ خودِ شخص انزو فراری اکثر اعضای خانواده‌اش و فرزندش را از دست داده است که دلایل مرگ آن‌ها کاملاً به این رقابت مربوط می‌شود! علاوه بر آن‌ها، چندین راننده به سادگی در پیست‌های مسابقه تلف می‌شوند تا جایشان را به افرادی دیگر بدهند که ممکن است نتایج بهتری برای کمپانی فراری بدست بیاورد! همین امر برای اتومبیل‌ها و اجزای آن‌ها نیز صحت دارد؛ کمپانی فراری همواره در تلاش است تا اتومبیل‌های بهتری به‌وجود بیاورد تا از رقیبانش جلو بیفتد. همه و همه برای پول و باقی ماندن در نبرد اقتصادی. در یک کلام: Survival of the Fittest.

در یکی دیگر از سکانس‌های فیلم، مسئول مالی کمپانی به فراری او میگوید که باید تعداد و روش تولیدات را تغییر بدهند تا هنوز در بازار باقی بمانند و نیاز دارند با دیگر کمپانی‌ها همکاری کنند. این سکانس به خوبی نشان می‌دهد که چطور داروینیسم اجتماعی و نظریه‌ی «بقای اصلح» بر بازار و رقابت کمپانی‌ها حاکم است.

بوجود آمدن چنین فضایی و ریشه‌های آن مشخصاً از نظر آقای مان دور نمانده‌اند، همانطور که پیش‌تر در فیلمی چون Public Enemies به مسائلی چون پیشرفت صنعت و کم اهمیت شدن عنصر انسانی می‌پردازد، در اینجا نیز با چندین اشاره‌ی مستقیم و غیر مستقیم نشان می‌دهد که این جهان‌بینی شی‌گرایانه (Objectivist) است که محرک دنیای مدرن می‌باشد و مقدمات بوجود آمدن بازار بی‌رحم کمپانی‌ها و رقابت‌شان را پدید آورده است.

بررسی فیلم Ferrari | غرش بی‌رحم اتومبیل‌ها - ویجیاتو

یک نمونه‌ی بسیار خوب که چنین تفکری را نشان می‌دهد، سکانس موعظه‌ی کشیش در اوایل فیلم است که انزو در کلیسا نشسته و همزمان تصاویری از مسابقه‌ی اتومبیل‌ها و غرش موتورها به گوش می‌رسد. این کشیش درباره‌ی یکی از داستان‌های انجیلی خطبه‌ او میگوید و اعلام می‌کند اگر مسیح در دنیای مدرن به دنیا می‌آمد در ماشین‌های مدرن، همان کمالِ حرفه‌ی نجار را بازمی‌یافت.

If Jesus had lived today, and not 2,000 years ago, he would have been born in a small town like Modena. He would have been not a carpenter, but a craftsman in metal. Like yourselves. So a God who understood, as a carpenter, the perfection of the adze, appreciates as an engineer, the precision of your lathe, the nature of metal. How it can be forged, shaped, and hammered by your skills into an engine holding inside it fire to make power to speed us through the world. Which is why we give thanks to him today.

اگر مسیح امروز و نه 2000 سال پیش می‌زیست، در شهری کوچک مثل مودنا دیده به جهان می‌گشود. او نه به عنوان یک نجار، که مثل شما به عنوان یک مرد صنعتی رشد می‌ کرد. خدایی [مسیحی] که در تیشه‌های نجاری کمال را بازتاب می‌کرد، حرفه‌ی مهندسی و دقت عمل چرخ‌های شما و ذات آهن را هم درک می‌ کرد. اینکه چطور می‌توان آن را با چکش‌کاری تبدیل به یک موتور قدرت‌مند کرد که درونش آتش دارد و می‌تواند به سرعت ما را در دنیا جابجا کند. ما برای شکرگذاریِ همین، اینجا جمع شده‌ایم.

این سکانس کلیدیِ فیلم علاوه بر نشان دادن ارادت مایکل مان نسبت به زیبایی اتومبیل‌ها و جذابیت نهفته‌ی علم مهندسی، به مفهوم شی‌گرایی و آبجکتویسیم دنیای مدرن هم اشاره دارد که در راستای داروینیسم اجتماعی و مادیت دنیای مدرن می‌باشد. خیلی ساده می‌توان این دیالوگ را به شکل برخورد مادیت و روحانیت در دنیای مدرن تفسیر کرد. از سویی با تقلیل آیات انجیلی و تطابق آن‌ها با مفاهیم دنیای مدرن سر و کار داریم و از سویی با تقلای کلیسا برای انطباق خودش با دنیایی صنعتی شده! با اهمیت یافتن بازار و رشد صنایع مختلف، نقش کلیسا و روحانیت در زندگی انسان مدرن به کناره رفت تا نهایتاً تبدیل به یک سمبل نمادین بشود؛ در دیالوگی که مطرح شد، تقلاهای کلیسا برای انطباق دادن خودش با جریانِ پیشرفت مدرنیته دیده می‌شود، اما بیش از آن، حاکیِ شی‌گرایی و پراگماتیسم نهفته در ذات دنیای صنعتی، بازار و رقابت کمپانی‌ها می‌باشد.

این شی‌گرایی در لا به لای سکانس‌های مختلف فیلم دیده می‌شود و حتی تأثیری عمیق بر شخصیت انزو فراری نیز گذاشته است؛ در دنیای صنعتی همواره یک سری مولفه‌ی جزئی منجر به کارکرد یک کلیت بزرگ‌تر می‌شوند؛ به عبارت دیگر، تمامی اجزا به صورتی چیده می‌شوند تا هدفی نهایی به وقوع بپیوندد؛ مان از اتومبیل‌های شرکت فراری به شکلی نمادین استفاده کرده است تا این مفهوم را نمایش بدهد. همین کارکردگرایی بر روحیه‌ی بازار و رقابت هم حاکم است. حال سوال این است اگر فردی بخواهد در این رقابت باقی بماند نباید از همین جنس باشد؟ انزو فراری شخصیتی می‌باشد که چنین روحیه‌ای بر او غالب شده، اما زمانی که دقیق‌تر نگاه می‌کنیم مسئله‌ی بنیادیِ بحران هویت در زیرلایه‌ی داستان فیلم در حال روایت است.

انزو فراری؛ مردی عمل‌گرا و کاریزماتیک یا یک نتیجه‌ی ناگزیر از دنیای صنعتی؟

بررسی فیلم Ferrari | غرش بی‌رحم اتومبیل‌ها - ویجیاتو

در آثار مایکل مان همیشه شخصیتی وجود دارد که بدون تأثیر گرفتن از احساساتش، دست به عمل می‌زند و همواره هدف، وسیله را برای او توجیه می‌کند؛ نیل با بازی رابرت دنیرو در Heat، فرانک در فیلم Thief و وینسنت در Collateral از نمونه‌های بسیار خوبِ این تیپ شخصیتی هستند. انزو فراری را نیز می‌توان در همین رده قرار داد. برای بینندگان دیدن این شخصیت‌ها بر روی صحنه‌ها و خونسردی‌شان جذاب است و آن‌ها را کاریزماتیک و عمل‌گرا تلقی می‌کنند، اما در زیر لایه‌ی فلسفه‌ی طرح آن‌ها سوالی مطرح می‌شود که درگیر کننده است: این تیپ شخصیت‌ها صرفاً وجود دارند چون عمل‌گرا بودن یک راه حل برای روبرو شدن با دنیای بیرون است؟

انزو فراری در صحبت با معشوقه‌اش او میگوید که پس از مرگ خانواده‌اش به دور خودش یک دیوار کشید و در جایی دیگر او میگوید که تنها بدی رابطه‌اش با او، ساعت‌های دوری می‌باشد. در طی این صحبت‌ها به خوبی مشخص می‌شود که صرفاً با یک روایت از زندگی فراری روبرو نیستیم و مسائلی عمیق‌تر هم از طریق پرداختن به او در زیرلایه‌ی داستان وجود دارد؛ فراری برای تبدیل کردن کمپانی فراری و برنده بودن در رقابت‌ها، نیاز داشته تا تبدیل به یک موجود سنگی بشود که احساسات آخرین محرک برای تصمیم‌گیری‌هایش هستند. با این حال، زمانی که از کمپانی دور می‌شویم و به قلعه‌ی شخصی‌اش در فضای روستایی می‌رویم، شاهد جنبه‌ی دیگری از شخصیتش هستیم که توانایی بروز احساسات و دوست داشتن هم دارد. در لایه‌ی میانی نیز رابطه‌ی او با لارا قرار دارد که به دلیل درگیر شدن با دنیای کاپیتالیستی، شکرآب شده است؛ آن‌ها در عین دوست داشتن یک‌دیگر، به دلیل فضای بیرونی دائم وارد نزاع و بحث با یکدیگر می‌شوند.

طبق شواهد بالا، پس تقریباً مشخص است که مان در این فیلم هم به مضمونی پرداخته که در دیگر آثارش نیز مشاهده می‌شود: تقابل فرد و جامعه؛ در دنیای مدرن و غالب شدن صنایع، اهمیت فرد و جایگاهش کم‌رنگ‌ و کم‌رنگ‌تر شده است تا حدی که خیلی راحت منجر به گم‌شدگی و بحران هویت می‌شود. قلعه‌ی روستایی انزو فراری و زندگی مخفی‌اش، راه حلی می‌باشد که او برای گریز از سر و صدا و بی‌رحمی دنیای بیرون به آن پناه می‌برد.

به استفاده‌ی سمبلیک محیط روستایی و محیط شهری نیز نباید بی‌توجه بود؛ تقابل این محیط‌ها در بطن فیلم فراری قرار دارد و کمک شایانی به انتقال پیام‌هایش کرده است. محیط‌های روستایی جایی می‌باشد که از تمامی سر و صداها، ساختمان‌ها، دنیای صنعتی، حضور نشریات، رقابت مالی و… دور می‌شویم و به قلعه‌ای می‌رویم که هیچ‌کدام‌شان توان نفوذ به آن را ندارند.

مودنا؛ نقش و نگار ایتالیایی

نقد فیلم

شهر کوچک مودنا جایی‌ست که اتومبیل‌ها تخته گاز می‌روند و هنرمندی مان در کارگردانی به رخ کشیده شده است. اکثر قاب‌های فیلم در فضای شهر مودنا هستند و به خوبی توانسته‌اند اتمسفر ایتالیاییِ پیرامون زندگی فراری را به نمایش بدهند. کمپانی‌های بزرگ دیگر اتومبیل‌سازی در دهه‌ی 50 میلادی مثل فیات و مازراتی نیز در چنین فضایی رشد کرده بودند؛ اشاره و حضور آن‌ها یک معجون جالب به‌وجود آورده است: ایتالیا، کاپیتالیسم، اتومبیل و غرش موتورها!

فرهنگ ایتالیایی نیز گاه حضور دارد؛ یکی از نمود‌های آن سکانسی می‌باشد که در آن شاهد حضور انزو فراری در یک تئاتر و تماشای نمایش اپرا هستیم و همزمان خاطراتش را می‌بینیم که اشاره‌ای به جنگ جهانی و خرابی‌های آن دارد. شخصیت‌ها با لهجه‌ای صحبت می‌کنند که به گویش ایتالیایی نزدیک است؛ شاید انتخاب پنه‌لوپه کروز به دلیل آشنایی با لاتین بهتر از این نمی‌شده، او واقعاً می‌درخشد. برای آدام درایور البته کمی چالش وجود داشت که به خوبی از پس آن برآمده است. بطور کلی فیلم به هویت ایتالیایی توانسته وفادار بماند.

آدام درایور در نقش انزو فراری با چالشی سخت روبرو بود، چرا که با شخصیتش اختلاف سنی چشم‌گیری دارد. با این حال، آدام او به خوبی توانسته در نقش خود جا خوش کند تا حدی که فاصله‌ی بین شخصیت و بازیگر محو می‌شود. زمانی که شخصیت سرد و کاریزماتیک انزو فراری را درک کنید، متوجه خواهید شد که اکتینگ درایور صرفاً خشک و سرد نیست، بلکه بازتاب‌کننده‌ی عمق شخصیتی انزو فراری می‌باشد.

جمع بندی

نقد فیلم

فیلم فراری، جدیدترین اثر مایکل مان بطور کلی همان چیزی می‌باشد که از این کارگردان انتظار داریم؛ فیلمی‌ست که سبک و سیاق دیگر فیلم‌هایش را دارد. در عین روایت کردن برهه‌ای مهم از زندگی انزو فراری، به مضامینی می‌پردازد که امضای کار او هستند. همه‌چیز در سطحی بسیار بالا قرار دارد؛ از صحنه‌پردازی‌ها و قاب‌ها گرفته تا بازی جذاب آدام درایور و پنه‌لوپه کروز و تا موسیقی‌ها و اتمسفر ایتالیایی حاکم بر فیلم. فراری یکی از آثار شاخص هالیوود در ماه‌های اخیر است.

امتیاز: 9 از 10

خبرکاو

ارسال نظر

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.


تبليغات ايهنا تبليغات ايهنا

تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به خبرکاو است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است