صبح را با اپل ویژن پرو گذراندم
"آواتار" برای اولین بار در سال 2009 وارد سینما شد. این یک شگفتی تکنولوژیکی بود که یکی از فراگیرترین تجربه های فیلمبرداری در تاریخ این رسانه را برای مخاطبان به ارمغان آورد. اگر بخواهیم انجمن های آنلاین معاصر را باور کنیم، به برخی از تماشاگران تئاتر نیز چیزی کاملاً غیرمنتظره داد: افسردگی.
اندکی پس از اکران فیلم، CNN در مورد یک پدیده جدید عجیب گزارش داد که برخی آن را "افسردگی آواتار" می دانستند. فیلم به قدری غوطه ور بود، تعداد انگشت شماری از تماشاگران گزارش دادند که وقتی از سالن خارج می شدند نوعی پوچی را تجربه می کردند و پاندورا نیز همراه با آن.
از آنجایی که تجربیات توسعه یافته واقعیت در موفقیت هدست های شرکت هایی مانند متا، اچ تی سی و سونی رواج بیشتری یافته است، بسیاری از آنها پدیده های مشابهی را تجربه کرده اند. هرچه این تجربه غوطهورتر باشد، وقتی بالاخره هدست را بردارید، احساس ناراحتی بیشتری میکند.
از این گذشته، در قلب آنها، این نوع هدست ها به طور مؤثری مغز فرد را به چیزی که می بیند فریب می دهند. این ناهماهنگی شناختی همچنین باعث ایجاد بیماری حرکتی در VR می شود. بدن و مغز شما برای همه مقاصد و مقاصد در حال تجربه واقعیت های مختلف هستند.
Vision Pro یک هدست واقعیت مجازی نیست - حداقل تا آنجا که به اپل مربوط می شود. اگر مطالب مطبوعاتی شرکت را دنبال کنید، این یک دستگاه محاسباتی فضایی است. از نظر عملی، این واقعیت ترکیبی است. در حالی که بسیاری از یا اکثر برنامهها تاکنون به عنوان واقعیت گفت ه تجربه میشوند، با استفاده از فناوری عبور درونبرد، دستگاه همچنین میتواند با چرخش سریع تاج دیجیتالی به سبک اپل واچ که در بالای نما قرار دارد، کاملاً غوطهور شود.
این هفته، اپل به اعضای منتخبی از رسانه های Vision Pro دموی ارائه می دهد. اوایل امروز مدتی را با هدست گذراندم. این اولین تجربه عملی من با سخت افزار بود، زیرا متیو این افتخار را داشت که در تابستان در WWDC رونمایی شد. ایده این بود که تا حد امکان در 60 دقیقه از طریق اسکن اولیه صورت برنامه تا دسکتاپ فضایی گرفته تا تماشای فیلم (بدون بازی، این بار، متاسفانه).
این شرکت مراقب بود که هر دو انتهای طیف غوطه وری Vision Pro را ارائه دهد، از گذر کامل تا محیط زیست، یک صحنه طبیعت همه جانبه که کمی شبیه قدم زدن در یک عکس زنده در حلقه بی نهایت است. یک ساعت دوچرخه سواری در برنامه های مختلف احتمالاً برای تجربه افسردگی کامل آواتار کافی نیست (مطمئناً در مورد من اینطور نیست)، اما نگاهی اجمالی به دنیایی می دهد که در آن چنین پدیده هایی یک امکان متمایز هستند، به خصوص که وضوح صفحه نمایش قادر است. ارائه تصاویری به طور فزاینده ای شبیه به زندگی.
در مورد ویژن پرو، صفحه نمایش همه چیز است. از آنجایی که گوشیها به نقطهای رسیدهاند که نرخهای تازهسازی 4K و 120 هرتز دیگر چیز جدیدی نیستند، هدستها ظاهر را به خود اختصاص دادهاند. بیشتر توانایی ویژن برای انجام کارهایی که انجام می دهد به جفت میکرو ال ای دی ها بستگی دارد که 23 میلیون پیکسل در هر چشم را مسدود می کنند. این باعث ایجاد یک صفحه نمایش بسیار متراکم 4K در جلو می شود.
البته، این اپل است، پس تمام جنبه های سخت افزاری با دقت در نظر گرفته شده است. که با فرآیند اتصال آغاز می شود. از 2 فوریه، اپل Geniuses را در تمام فروشگاه های خود در ایالات متحده خواهد داشت تا خریداران را در این فرآیند راهنمایی کند. ماهیت دقیق تجربه در فروشگاه مشخص نشده است، اما بخشی از طبقه به جای اجرای همه آن در محدوده Genius Bar به این موضوع اختصاص داده شده است.
البته، همه در نزدیکی فروشگاه اپل زندگی نمی کنند. به این ترتیب، این شرکت همچنین فرآیند را از طریق برنامه در دسترس قرار خواهد داد. در واقع، نسخه خانگی متکی به همان برنامه ای است که کارمندان در فروشگاه از آن استفاده می کنند. مرحله اول تقریباً با فرآیند تنظیم Face ID در آیفون قابل تشخیص نیست. شما تلفن را نزدیک صورت خود نگه می دارید و سپس تلفن خود را به صورت دایره ای حرکت می دهید زیرا از زوایای مختلف اسکن می شود. این کار را دو بار انجام خواهید داد.
از اینجا، سیستم تعیین می کند که کدام اجزا به بهترین شکل با فرم صورت شما مطابقت دارند. البته همه چهره ها متفاوت است. محدوده وسیعی وجود دارد، و دریافت مولفه اشتباه می تواند به طور چشمگیری بر تجربه تأثیر بگذارد. ما با برخی از مسائل با چهره من برخورد کردیم (این اولین بار نیست که این کلمات بیان می شود). مهر و موم نور، که به صورت مغناطیسی به هدست متصل می شود، برای جلوگیری از نشت نور محیط طراحی شده است.
من فقط نتوانستم آن را کاملاً درست درک کنم. در نهایت وقت ما تمام شد و من مجبور شدم با نوری که از پل بینی و استخوانهای گونهام به داخل میریخت سرباز کنم. اگر تا به حال تجربه مشابهی با یک هدست داشته اید، می دانید که در ابتدا آزاردهنده است، اما مغز شما در نهایت تنظیم می شود و فراموش می کنید که آنج است. با این حال، چند دموی تاریک وجود داشت که بار دیگر خود را نشان داد.
من اخیراً برخی از نوشتههای عملی را خواندهام که بعد از استفاده از سختافزار برای یک ساعت کامل، احساس ناراحتی میکنند. من این را تجربه نکردم، اما مسافت پیموده شده شما، البته، متفاوت خواهد بود. برای توزیع راحت تر وزن پوند دستگاه، اپل یک جفت بند در جعبه قرار داده است. نوار بافتنی انفرادی وجود دارد، که بزرگ و بالشتکی است که در تمام تصاویر می بینید. اپل همچنین حلقه دوتایی را که باریکتر است و نوار ثانویهای دارد که بالای سر قرار میگیرد، پرتاب میکند.
من دومی را در دمو پوشیدم، با این فرض که با توزیع وزن کار بهتری انجام می دهد. تسمه ها به صورت مغناطیسی می چسبند و دارای Velcro برای تنظیمات هستند. و سپس، البته، بسته باتری وجود دارد. حدس من این است که طراحان اپل مثل جهنم جنگیدند تا راهی برای دور زدن آن پیدا کنند. با این حال، در نهایت، انجام این کار یا به معنای کاهش چشمگیر عمر باتری یا اضافه شدن وزن بسیار بیشتر به هدست است.
خوب یا بد، دنیای سخت افزار دنیای سازش است. بالاخره محدودیت هایی برای فیزیک وجود دارد. همانطور که پیش میآید، بسته باتری اندکی یک اندام باقیمانده است، و در آن حالت خاصی نیست. به نظر یک عنصر نسل اول است که باید در نسخه های بعدی به آن پرداخته شود.
به اندازه کافی بلند است که بتوانید در حالی که نشسته اید آن را پشت سر خود بدوزید یا آن را در جیب قرار دهید. شک ندارم که در ماههای آینده نیز تعدادی راهحل از سوی تولیدکنندگان لوازم جانبی شخص ثالث، مانند تسمههای باتری که یک عنصر AR را نوید میدهند، ببینیم.
هر چند وقتی راه افتادید، فراموش خواهید کرد که آنج است. این خود در نهایت می تواند یک مشکل باشد، اگر تصمیم گرفتید که می خواهید مانند من در نیمه راه دمو بایستید. با انجام این کار من یک تکان کوچک از بسته دریافت کردم. نکته اخلاقی این است که اگر قصد دارید هنگام استفاده از هدست زیاد بایستید، جای مناسبی برای باتری پیدا کنید.
UX عمدتا مبتنی بر ژست است. در روز سنت پاتریک بیشتر از یک شوخی بیش از حد غیور در این کار نیشگون گرفتن خواهید کرد. سس مخفی ترکیبی از ردیابی چشم و نیشگون گرفتن است. به یک نماد نگاه کنید و به آرامی ضربان خواهد داشت. اکنون می توانید برای انتخاب آن را نیشگون بزنید. برای پیمایش انگشتان خود را به سمت چپ یا راست بکشید. انگشتان خود را روی هر دو دست فشار دهید و برای بزرگنمایی آنها را از هم جدا کنید. کمی منحنی یادگیری وجود دارد، اما شما به سرعت بلند می شوید و می دوید. من به تو ایمان دارم.
ردیابی دست در اینجا بسیار خوب است. لازم نیست دستان خود را بلند کنید (اگرچه احتمالاً به طور غریزی این کار را انجام خواهید داد)، فقط تا زمانی که اطمینان حاصل کنید که آنها از خط دید مسدود نیستند. من تا حد زیادی روی پاهایم استراحت می کردم.
اصلاح بیشتر را می توان از طریق یک دکمه و تاج دیجیتال واقع در بالای گیره پیدا کرد. تاج واقعاً چیزی بیشتر از یک نسخه بزرگتر از آنچه در اپل واچ دریافت می کنید نیست.
پس از راه افتادن، بلافاصله وارد دنیای عبور و مرور شدم. این ایده جدیدی نیست مجیک لیپ و هدست های جدید متا و اچ تی سی این کار را انجام می دهد. یک تجربه کاملاً غوطه ور به کدورت ویزور نیاز دارد. این بدان معنی است که شما نمی توانید به سادگی از پشت شیشه به دنیای اطراف خود نگاه کنید. Passthrough از دوربینهای روی برد استفاده میکند تا تصویری از محیط اطراف شما بگیرد و آنها را با کمترین تأخیر ممکن به چشمان شما بتاباند.
البته، انسانها در درک تأخیر ماهر هستند. این یکی دیگر از آن چیزهای مغز/بدن است. اگر هدست به طور مؤثر مغز شما را فریب دهد تا باور کند مستقیماً به یک تصویر نگاه می کند، کوچکترین تأخیر قابل درک، ناخوشایند خواهد بود. یه ذره کوچیک اینجا هست این قابل انتظار است. با این حال، این کافی نیست که واقعاً ناامید کننده باشیم. بازم عادت میکنی (این را زیاد می گویم. عادت کنید.)
شما همچنین به خود عبور عادت می کنید. در حالی که احتمالاً این بهترین نسخه از فناوری است که من تجربه کرده ام، هنوز هم بلافاصله آشکار است که شما واقعاً از یک سطح شفاف نگاه نمی کنید. اگر هدست پنجره ای باشد، کمی مه آلود است. تصویر به اندازه واقعیت واضح نیست و به همان اندازه روشن نیست. آن کمی قبل از عادت کردن به آن را به خاطر دارید؟ که دوباره اعمال می شود.
Passthrough به چند دلیل در اینجا یک فناوری اساسی است. اولین و کاربردیترین راه این است که با چرندیات مواجه نشوید. به اندازه کافی ساده دوم آن عنصر محاسبات فضایی است که در مورد 1300 یا بیشتر کلمه صحبت کردیم. جهان، به تعبیر بیلی کورگان، یک دسکتاپ است.
این همان چیزی است که در تمام ویدیوها دیده اید. در میان کسانی که Vision Pro را به عنوان اولین دستگاه بازی تصور می کردند، تعجب آور بود که اپل چقدر به این ایده محاسبات فضایی متمایل شده است. در طرح بزرگ کارهایی که تصور می کنیم با هدست های واقعیت ترکیبی انجام می دهیم، این یکی از جذاب ترین ها نیست. این کار است. پشت میز نشسته و در حال تایپ کردن یا پیمایش اینترنت است. مشکل این است که هیچ مانیتور دسکتاپ وجود ندارد - یا بهتر است بگوییم، واقعیت در مانیتور دسکتاپ شما وجود ندارد.
باز هم، اپل اولین شرکتی نیست که این را امتحان می کند. با این حال، ممکن است بلندپروازانه ترین باشد. این یک اثر عالی است. وقتی شخصی که روی میز جلوی دو مانیتور بزرگ نشسته است این را برای شما تایپ می کند، جذابیت واضح است. هک، اگر من را با نظم بخوانید، میدانید که پس از دههها آزادی تلویزیون، اخیراً یک پروژکتور گرفتم. همانطور که داشتم برای صفحه نمایش پروژکتور می خریدم، دیدم که صفحه نمایش پروژکتوری که به بهترین وجه مطابق با نیازهای من بود نیز صد اینچ بود.
صد اینچ است - و من نمی توانم این را به اندازه کافی بیان کنم - اینچ بسیار است. من یک آپارتمان کوچک یک خوابه دارم. صفحه نمایش پروژکتور اکنون تمام دیوار آن را در انحصار خود دارد. با استفاده از ویژن پرو، به نظرم می رسد که اپل در تقریب فواصل و نقاط در فضا کار بسیار خوبی انجام داده است.
تماشای یک فیلم در ویژن پرو مانند تماشای فیلمی است که روی دیوار جلوی شما بزرگ شده است. در همین حال، استفاده از عنصر محاسبات فضایی، واقعاً تأثیر برداشتن پنجره های برنامه و جابجایی آنها را در مقابل شما می دهد. شما می توانید (کم و بیش) به تعداد دلخواه در یک زمان باز داشته باشید، همانطور که روی دسکتاپ یا تلفن خود انجام می دهید. این اولین دستگاه محاسباتی است که من از آن استفاده کردهام که در آن املاک و مستغلات به نظر ممتاز نیست. می خواهید یک برنامه دیگر باز کنید؟ فقط آن را به کناری پرتاب کنید.
اگر واقعیت خیلی کسل کننده است، ویژگی Environments را که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم را تلنگر کنید و در هنگام غروب خورشید مالیات خود را بر فراز آتشفشان هاوایی انجام دهید. اپل همچنین Environments را به روی اشخاص ثالث باز می کند. دیزنی چند ساخته بود، پس من مدتی را در ستاد انتقامجویان و در یک اسپیدسر پارک شده در Tatooine گذراندم. این یک یادآوری سرگرم کننده است که در حال حاضر این ماوس با دامنه عمومی دارای چه مقدار از IP دوران کودکی من است.
برای پول من، جدا از تماشای فیلم، غوطهورترین تجربه امروز Encounter Dinosaurs بود. اپل با جان فاورو و سایر افرادی که پشت سر برنامه Apple TV + Planet Prehistoric Planet بودند کار کرد تا یک تجربه دایناسور قابل توجه ایجاد کند. این پروژهها انسان را به یاد برخی از تجربیات برنامههای شخص اول میاندازد که اپل برای نمایش صفحه نمایش اصلی iPad ایجاد کرده است.
در اینجا، درگاهی در مسیر پیاده روی باز می شود که مناظر پرتاریخی ماقبل تاریخ را به نمایش می گذارد. چند گوشتخوار بزرگ که یادآور تی رکس هستند قدم می زنند تا شما را بو کنند. این بسیار جالب است و برای لحظه ای به شما احساس کودکی می دهد (هیچ گاه هدست را از سر خود در نیاورید و هرگز مجبور نخواهید بود که با مسئولیت های بزرگسالان روبرو شوید). من آن را دوست داشتم. گرافیک چشمگیر است، هوش مصنوعی باعث می شود دایناسورها به حرکات کاربر واکنش نشان دهند و بلندگوهای غلاف صوتی در هر دو طرف واقعاً خرخرها و غرغرهای ناخوشایند یک گوشتخوار کنجکاو را زنده می کنند.
برخورد با دایناسورها یک نقطه فروش اساسی نیست، اما یک علامت عالی برای جایی است که همه چیز پیش می رود. متاسفانه نسخه ی نمایشی امروز کاملاً خالی از بازی بود، اما تجربه دایناسور به من امید خوبی در مورد تجربیات آینده داد. راستش را بخواهید، می توانستم یک ساعت کامل را با دایناسورها سپری کنم و کاملاً خوشحال باشم. این احتمالا فقط من هستم.
با این حال، آنچه ممکن است تأثیرگذارترین چیز در مورد نسخه ی نمایشی باشد، این است که حتی با عبور از آن کاملاً غوطه ور است. این احساس عجیبی است که در واقعیت منتقل می شود.
یک لحظه غافلگیرکننده دیگر هنگام آزمایش برنامه Mindfulness رخ داد. ده ها سال طول کشید تا سرم را به دیوار بکوبم (به صورت استعاری) تا واقعاً فواید مدیتیشن را ببینم. با این حال، Vision Pro مانند یک کد تقلب به نظر می رسد. این برنامه در اطراف حلقه گلبرگ گل قرار دارد که به سمت داخل و خارج حرکت می کند تا به شما کمک کند تنفس خود را کنترل کنید (این برنامه شبیه به برنامه ای به همین نام در اپل واچ است). این بسیار متمرکز است و من کاملاً قصد دارم اگر و زمانی که یک واحد آزمایشی دریافت کنیم از آن استفاده کنم.
عکسها و فیلمهای فضایی نیز لازم است در اینجا ذکر شود. این تصاویر که در آیفون 15 پرو گرفته شده اند، صحنه ای سه بعدی با حس واقعی عمق ایجاد می کنند. ViewMaster را به خاطر دارید؟ تصور کنید که تنها با عکسها و ویدیوهای خود، تجربه نزدیکی را به دست میآورید. یک ویدیو روی یک میز خانواده نشسته بود، و کاملاً مزاحم به نظر می رسید، گویی در حال تماشای تعامل غریبه ها در آشپزخانه خود هستید.
اگر در حالی که در یکی از این تجربه های کاملاً غوطه ور هستید، سر خود را به سمت شخصی بچرخانید، ظاهر او را خواهید دید. این سیستم از تشخیص افراد استفاده می کند و همین کار را با اشیا انجام نمی دهد. این فقط یک راه دیگر برای کمک به پوشندگان است که به طور کامل از واقعیت جدا نشوند.
برای افراد اطراف شما، EyeSight وجود دارد (نباید با iSight اشتباه شود). فرآیند اسکن در ابتدا را به خاطر دارید؟ یکی دیگر از کارهایی که این اپلیکیشن انجام می دهد این است که یک نسخه مجازی از چهره شما می سازد. وقتی به کسی نگاه می کنید، تصویری از بالای صورت شما (بیشتر چشمان شما) در یک بریدگی مجازی کوچک روی گیر ظاهر می شود. دوربینهای داخل هدست زمانی را میبینند که شما کاری مانند پلک زدن یا گریمس انجام میدهید، و تصویر در زمان واقعی پاسخ میدهد، با هوش مصنوعی تقریبی از چهره شما در هنگام انجام این کار را ایجاد میکند.
این ویژگی برای دور زدن نگرانیهای بالقوه حفظ حریم خصوصی وجود دارد و راهی ظریف را برای افراد اطراف شما به اثبات میرساند که بدانند چه زمانی به آنها نگاه میکنید. محتویات داخل صفحه نمایش همچنین می تواند از طریق AirPlay به یک دستگاه iOS پخش شود، پس افراد اطراف شما می توانند آنچه را که می بینید دنبال کنند.
پیشسفارشهای Vision Pro از این جمعه، 18 ژانویه آغاز میشود. این هدست در تاریخ 2 فوریه در خردهفروشیها عرضه میشود. اپل قول داده است که اخبار و محتوای بیشتری را از هم اکنون تا آن زمان اعلام کند. همانطور که هست، این یک نمایش چشمگیر از یک پارادایم جدید برای شرکت است - الگویی که توسعه آن بیشتر از یک دهه طول کشید. این مجموعه چندین چیز مختلف را که شرکت در طول سال ها روی آنها کار کرده است، مانند صدای فضایی را در یک بسته واقعاً متقاعد کننده گرد هم می آورد.
آیا 3500 دلار قانع کننده است؟ بعد از یک ساعت آزمایش من کاملاً قانع نشدم. برای یک چیز، این قیمت برای اکثر افرادی که به این سیستم علاقه مند هستند، بسیار گران است. برای دیگری، به نظر می رسد که ما بسیار در مراحل اولیه داستان محتوا هستیم. بسیاری از آنچه ارائه می شود، برنامه های موجود است که روی آن ها منتقل شده اند. آنها هنوز در این محیط منظم هستند، اما اثبات انقلابی بودن آنها دشوارتر است.
ارسال نظر