رویکرد اول طراحی در مقابل منطق – چگونه باید پروژه های فرانت اند خود را شروع کنید؟
توسعه Front-end جنبه ای از توسعه وب است که شامل ساخت رابط های کاربر پسند، پویا و بصری است. یک توسعه دهنده فرانت اند در درجه اول نگران طراحی رابطی است که کاربر با آن در تعامل است و تجربه کاربر در هنگام استفاده از برنامه.
هنگام شروع یک پروژه، هر توسعه دهنده فرانت اند با این معضل مواجه می شود که آیا ابتدا رابط را طراحی کند یا ابتدا بخش منطقی برنامه را اجرا کند. طراحی شامل عناصر بصری نمایش داده شده در برنامه وب است، در حالی که منطق به عملکردهای اساسی در برنامه اشاره دارد که رفتار و تعامل آن با کاربران را دیکته می کند.
در این مقاله، هر دو رویکرد (شامل محاسن و معایب آنها)، بهترین موارد استفاده از آنها و اینکه چگونه ترکیب آنها می تواند به دستیابی به اهداف پروژه کمک کند را تحلیل خواهیم کرد.
رویکرد اول طراحی
رویکرد اول طراحی، رابط کاربری و جنبه های تجربه کاربر برنامه را اولویت بندی می کند. در اینجا، فرآیند توسعه با ساخت بخشهای بصری مانند ناوبری، فونتها، تصاویر، نمادها، رنگهای متن و پسزمینه، دکمهها، کارتها، فرمها، پاپآپها و غیره آغاز میشود.
که طرح بصری را نشان می دهد" class="image--center mx-auto" width="4272" height="2848" loading="lazy">
تجربه کاربر نیز در این رویکرد با توجه به سهولت استفاده و در دسترس بودن برنامه بسیار مهم است. نگرانی اصلی توسعه دهنده ای که از این رویکرد استفاده می کند این است که رابط کاربری چگونه به نظر می رسد. این شامل طراحی گسترده ای از نحوه چیدمان و قرارگیری عناصر، طرح رنگی مناسب و رعایت اصول طراحی رابط کاربری است.
مزایای رویکرد طراحی اول
اتخاذ رویکرد توجه به ظاهر در مراحل اولیه توسعه یک برنامه کاربردی می تواند در بسیاری از جنبه ها مفید باشد:
Clear Visual Reference: توسعه دهندگان می توانند از طرح اولیه به عنوان راهنمای بصری برای محصول نهایی استفاده کنند. این تضمین می کند که ابهام کمتری در مورد نحوه ظاهر یک محصول برای اعضای تیم، به ویژه طراحان و سهامداران وجود دارد.
توسعه کاربر محور: اولویت بندی نیازهای کاربران یک اصل اساسی در توسعه نرم افزار است. با رویکرد اول طراحی، تجربه کاربر نهایی هنگام شروع در خط مقدم است. با استفاده از این روش، توسعه دهنده آسان تر است که محصول را به گونه ای طراحی کند که صیقلی تر و کاربر پسندتر باشد.
بازخورد اولیه: بازخورد هنگام توسعه نرم افزار ضروری است زیرا فضایی را برای آزمایش و بهبودهای تکراری در طراحی می دهد. اجازه می دهد تا تنظیمات قبل از صرف زمان در اجرای منطق پیچیده انجام شود.
معایب رویکرد طراحی اول
چالش های بالقوه ای در ارتباط با رویکرد اول طراحی وجود دارد مانند:
دوباره کاری بالقوه: در برخی از سناریوها، اگر طراحی با قابلیتهای فنی همخوانی نداشته باشد، ممکن است به یک دوباره کاری قابل توجه نیاز باشد. با منطقی که پس از طراحی پیش میآید، توسعهدهندگان به احتمال زیاد طرحها را تنظیم میکنند یا کل بخش را بازنگری میکنند.
عملکرد تاخیری: با اولویتهایی که به طراحی اختصاص داده شدهاند، عملکردهای اصلی که قرار است در نرمافزار ادغام شوند ممکن است به تعویق بیفتند و منجر به برنامهای از نظر بصری خوشایند اما «خالی» شوند.
تاکید بیش از حد بر زیبایی شناسی: ماشین رویایی خود را با بدنه پر زرق و برقش، اما بدون موتوری تصور کنید که بتواند کار کند و به هدفش که وسیله حمل و نقل است، عمل کند. همین امر در مورد ساختن نرم افزار با رویکرد طراحی اول نیز صدق می کند. خطر اهمیت دادن بیشتر به ظاهر بیش از عملکرد وجود دارد.
بهترین سناریوهای مورد استفاده برای رویکرد طراحی اول
با درک آنچه که رویکرد اول طراحی مستلزم چیست، سناریوها یا پروژه هایی وجود دارد که این رویکرد به بهترین وجه برای آنها مناسب است:
ساخت محصولات رو به مشتری: محصولات رو به مشتری نرم افزاری برای عموم مردم هستند تا تجارت. تاکید بیشتری بر طراحی و سهولت استفاده است زیرا برای مخاطبان گسترده در نظر گرفته شده است. عواملی مانند زیبایی شناسی، تجربه کاربر و تعامل در ساخت این نوع برنامه ها بسیار مهم هستند. عدم ارائه یک رابط بصری جذاب و بصری می تواند باعث موفقیت محصول شود یا آن را از بین ببرد. نمونه هایی از محصولات رو به مشتری پلتفرم های رسانه های اجتماعی، اپلیکیشن های تجارت الکترونیک، پروژه های تجسم داده ها و غیره هستند.
بیشتر بخوانید
ساخت پروژه های برند محور: هویت برند یک شرکت ارزش ها، مأموریت، پیام و عناصر بصری آن را در بر می گیرد. به عنوان یک توسعه دهنده که یک برنامه کاربردی برای یک شرکت ایجاد می کند، هویت برند باید با زیبایی شناسی یا تجربه کاربر در هم آمیخته شود. رویکرد اول طراحی در چنین مواردی ضروری است زیرا تضمین می کند که هر جنبه ای از محصول بازتابی واقعی از نام تجاری است و کاملاً با هویت آن همخوانی دارد.
ساخت وبسایتهای پر محتوا و صفحات فرود: وبسایتهایی مانند سایتهای خبری یا وبلاگها بر طرحبندی محتوا و خوانایی محتوا تمرکز میکنند که طراحی را برای چنین پروژههایی عالی میکند. صفحات فرود و سایت های نمونه کار نیز باید از این رویکرد استفاده کنند زیرا تأثیر بصری بسیار مهم است.
نمونه سازی: در مراحل اولیه توسعه محصول، می توان از رویکرد اول طراحی برای توسعه یک نمونه اولیه یا حداقل محصول قابل دوام (MVP) استفاده کرد. نمونههای اولیه و MVP برای آزمایش مفاهیم کلیدی، تحت تأثیر قرار دادن سرمایهگذاران/ سهامداران و جمعآوری بازخورد مفید استفاده میشوند.
رویکرد اول منطقی
رویکرد منطق اول بر عملکردهای اصلی، ساختار داده، جریان داده و معماری قبل از جنبه های طراحی تمرکز می کند. در این روش، توسعهدهندگان نگران پیچیدگیهایی هستند که شامل سازماندهی، بهروزرسانی، بازیابی و ذخیره دادهها در قسمت جلویی است. عملکردهای زیربنایی قبل از پیوستن به عناصر رابط کاربری برای تعامل با کاربر، به طور گسترده روی آنها کار شده است، که نتایج دلخواه را به همراه دارد.
مزایای رویکرد منطق اول
شروع توسعه یک برنامه کاربردی با تمرکز بر جنبه های منطقی می تواند نتایج خوبی داشته باشد مانند:
شالوده معماری قوی: با ایجاد منطق اصلی اولیه، یک پایه قوی برای برنامه تشکیل می شود. این رویکرد به مدیریت پیچیده منطق تجاری و پردازش داده ها کمک می کند تا اطمینان حاصل شود که پایه برنامه محکم، مقیاس پذیر و قابل نگهداری است.
بهینه سازی عملکرد: رویکرد منطق اول بر تنظیم دقیق سیستماتیک فرآیندهایی مانند رسیدگی به مقدار درخواست های HTTP، تماس های API، مدیریت خطا، جلوگیری از نشت حافظه، میزان رندر، ذخیره سازی و غیره تمرکز دارد. با وجود عناصر طراحی که در مسیر توسعهدهندههای منطقی قرار نمیگیرند، هیچ محدودیتی در طول توسعه وجود ندارد.
تشخیص زودهنگام مشکل: ابتدا با پرداختن به منطق، شناسایی چالشهای فنی که ممکن است بعداً در طول فرآیند توسعه برنامه ایجاد شود، زودتر شناسایی میشود. این امر فضای لازم را برای انجام تنظیمات لازم فراهم میکند و خطر دوباره کاری قابل توجه در آینده را کاهش میدهد.
معایب رویکرد منطق اول
در حالی که رویکرد مزیت های خود را دارد، دارای اشکالات خاصی است که توسعه دهندگان باید در نظر بگیرند. در زیر، برخی از معایب کلیدی مرتبط با این روش را تحلیل می کنیم.
مصالحه در طراحی: با منطق اول، طرح ممکن است به یک «فکر دوم» تبدیل شود، که منجر به برنامهای کاربردی شود اما فاقد جذابیت زیباییشناختی است. این ممکن است در اولین تعامل کاربران را از بین ببرد زیرا جذابیت رابط های کاربری خوب بسیار اهمیت دارد.
نادیده گرفتن تجربه کاربر: تنها هدف تجربه کاربر جلب رضایت کاربران است. UI یک برنامه ممکن است جذاب به نظر برسد، اما در ایجاد یک احساس یکپارچه، کارآمد و لذت بخش در کاربر شکست بخورد. اتخاذ رویکرد منطقی اول، تجربه کاربر را به پسزمینه کاهش میدهد و لذت بردن از برنامه را مختل میکند.
بهترین سناریوهای مورد استفاده برای رویکرد منطق اول
پروژه هایی که با این رویکرد مطابقت دارند بر عملکرد، پردازش داده ها و منطق پیچیده تأکید دارند. این رویکرد به خوبی با:
برنامه های کاربردی سازمانی: اینها نرم افزارهای بزرگی هستند که برای دنیای شرکت ها ساخته شده اند که یکپارچگی، امنیت و عملکرد داده ها را در توسعه آن بسیار مهم می کند. شروع با منطق تضمین می کند که برنامه قبل از طراحی می تواند این الزامات را برآورده کند.
پلتفرم های API-Centric: با ظهور رابط برنامه نویسی برنامه (API) در چشم انداز فناوری، مشاهده برنامه هایی که به شدت به API ها متکی هستند، معمول است. با ادغام گسترده جریان داده و منطق درگیر، توسعهدهندگان میتوانند از تعامل صاف بین جلویی و بکاند در فرآیند توسعه برنامه اطمینان حاصل کنند.
کاربردهای حیاتی عملکرد: رویکرد منطقی اول به ساخت برنامه هایی که در آن کارایی و سرعت حیاتی است، ترجیح می دهد. نمونههایی از این برنامهها ابزارهای پردازش دادههای بلادرنگ و پلتفرمهای مالی هستند.
رویکرد ترکیبی
این رویکرد ترکیبی از رویکردهای طراحی اول و منطق اول مورد استفاده در توسعه جلویی است. هدف رویکرد ترکیبی این است که از نقاط قوت هر دو رویکرد و در عین حال کاهش نقاط ضعف آنها استفاده کند.
اجزای کلیدی رویکرد ترکیبی
برخی از روشها شامل رویکرد ترکیبی هستند که میتواند در سناریوهای مختلف توسعه نرمافزار اعمال شود:
توسعه موازی: این شامل تیم های طراحی و منطق است که به جای دنبال کردن یک فرآیند متوالی، به طور همزمان با یکدیگر همکاری می کنند. این کار مزایایی مانند بهبود کارایی، بازخورد مداوم و حل سریع مشکلات را ارائه می دهد.
نمونه سازی کم وفاداری: شامل ایجاد نسخه های اولیه و ساده شده یک محصول است که بر مفاهیم کلیدی طراحی و عملکردهای اصلی بدون نمایش محصول نهایی دقیق تأکید می کند. این به اعتبار سنجی اولیه، بهبود مکرر و کاهش خطر کمک می کند.
توسعه مبتنی بر مؤلفه: شامل ساخت اجزای قابل استفاده مجدد است که معمولاً از طراحی و منطق تشکیل شده است. مزایای استفاده از کامپوننت ها در توسعه برنامه ها قابلیت استفاده مجدد، سازگاری و نگهداری آسان است.
روشهای چابک: استفاده از چرخههای توسعه تکراری برای جایگزینی بین رویکردهای طراحی و منطق محور. این امکان انعطاف پذیری، فضایی برای بهبود مستمر و تمرکز متعادل را فراهم می کند.
مزایای رویکرد ترکیبی
به اشتراک گذاشتن تمرکز بین این دو رویکرد دارای مزایایی مانند:
پیشرفت همزمان: کار روی طراحی و منطق با هم تضمین می کند که هیچ یک از جنبه ها در طول فرآیند توسعه نادیده گرفته نمی شود. این منجر به محصولی می شود که هم از نظر بصری جذاب و هم کاربردی باشد.
ارتباطات بهبود یافته: ترکیب هر دو رویکرد منجر به همکاری بهتر بین طراحان و توسعه دهندگان می شود. این تضمین میکند که طرحها امکانپذیر هستند و جنبههای منطقی به ظاهر آسانتر میشوند.
انعطاف پذیری: به جای اینکه منتظر بمانید تا بعداً یک جنبه انجام شود و دوباره کار شود، روش ترکیبی امکان توسعه با هم و تنظیمات را در زمان واقعی فراهم می کند.
نتیجه گیری
انتخاب بین رویکردهای طراحی اول و منطق اول به ترجیحات فردی، ظرفیت تیم، نوع پروژه، بازار هدف یا الزامات فنی بستگی دارد.
توسعه دهندگان با درک خوبی از نقاط قوت و ضعف هر رویکرد می توانند تصمیمات آگاهانه ای اتخاذ کنند که با اهداف و اهداف پروژه آنها هماهنگ باشد.
رویکرد ترکیبی را می توان برای متعادل کردن نارسایی های هر دو رویکرد یک طرفه به کار برد. رویکرد ترکیبی بهترین های هر دو جهان را در فرآیند ساخت محصولی جذاب و عملکردی سالم ارائه می دهد.
در نهایت، این به هر فرد یا تیم بستگی دارد که رویکردی را انتخاب کند که به بهترین نتیجه ممکن منجر شود.
اگر از خواندن این مقاله لذت بردید، می توانید برای من یک قهوه بخرید .
همچنین میتوانید برای پستها و مقالات بیشتر با من در لینکدین ارتباط برقرار کنید.
در قسمت بعدی می بینمت!
ارسال نظر