هر آنچه در مورد هدست واقعیت ترکیبی اپل ویژن پرو جدید اپل شنیده یا خوانده اید، هیچ چیز شما را برای دیدن حضوری، قرار دادن آن و تجربه دیدگاه اپل برای محاسبات فضایی برای اولین بار آماده نمی کند. خیلی سریع متوجه می شوید که این چیزی فراتر از یک اصطلاح بازاریابی است، بلکه رویکرد جدیدی به تجربه دیجیتال است.
من هنوز احساسی نسبت به سیستم شیشه، آلومینیوم و پارچه دارم، اما فکر کردم با به اشتراک گذاشتن ساعات اولیه کار با هدست واقعیت ترکیبی 3499 دلاری (برای شروع) شروع کنم. بیشتر دریانوردی نرم بود با یک دست انداز اولیه، هرچند کوچک در جاده.
بسته ای می رسد
30 ژانویه ساعت 4:30 بعد از ظهر:
جعبه می رسد! این بزرگ است زیرا اپل هم Apple Vision Pro 1 ترابایتی (3899 دلار) و هم یک کیف حمل (199 دلار) را برای من ارسال کرد. داخل یک جعبه سفید بلند قرار دارد که من را به یاد بسته بندی بزرگ آیفون می اندازد. منظورم این است که متفاوت است، اما به طرز عجیبی آشناست - حداقل در بیرون.
کیف حمل به نظر می رسد که ممکن است بیشتر در خانه در ماه باشد. پوششی که من در ابتدا برای بسته بندی برداشتم، مواد شبیه به لباس فضایی ماموریت آپولو کیس است. من به سرعت پرونده را کنار گذاشتم تا بتوانم به تجارت جعبه گشایی از میوه های اولین دسته محصول جدید اپل در تقریباً یک دهه بپردازم.
اگرچه از راه دور تنگ نیست، اما چیزهای زیادی در جعبه Vision Pro وجود دارد. اول، خود کامپیوتر فضایی است که به راحتی داخل آن قرار گرفته است و نوار بافتنی انفرادی آن قبلاً متصل شده است. هر لوازم جانبی در مقوای Apple-ly پیچیده شده است. نوار حلقه دوگانه وجود دارد که می تواند جایگزین بند بافتنی انفرادی شود و به طور بالقوه پشتیبانی بیشتری را برای 1.3 پوند ارائه دهد. هدست باندها به راحتی قابل تعویض هستند، اما من مصمم هستم که Vision Pro را با دنده پیش فرض بپوشم (اگرچه در اکثر دموهای کوتاه قبلی خود، Dual Loop را ترجیح می دادم و ای کاش اپل هیبریدی ایجاد می کرد که Solo Knit را با باند حلقه بالا).
یک کوسن مهر و موم نور اضافی وجود دارد. آنها در چند اندازه موجود هستند، اما من باید از ضخیمتر هم استفاده کنم، زیرا Vision Pro را با لنزهای سفارشی زایس (149 دلار اضافی) میپوشم.
یک پوشش برای محافظت از جلوی شیشهای براق Vision Pro و یک پارچه تمیزکننده برای پاک کردن لکههایی که با برداشتن آن فوراً ظاهر میشوند، وجود دارد.
باتری وجود دارد که به کابلی متصل است که به یک پورت برق اختصاصی در ویژن پرو میرود. در حالی که برخی ممکن است فکر کنند که اپل به سادگی از پورت شارژ USB-C استفاده نکرده است، اما من فکر میکنم که این پورت بیش از حد از هدست فاصله میگیرد و نسبت به راهحلی که اپل برای انرژی باتری ساخته است، بدتر به نظر میرسد.
همچنین یک کابل USB-C و آداپتور برق برای شارژ باتری وجود دارد.
جعبه گشایی Vision Pro
5:00 عصر به وقت شرقی
من Vision Pro را در جریان پخش زنده TikTok از جعبه خارج می کنم . در حین انجام این کار، متوجه شدم که اپل هنوز لنزهای زایس من را دارد. بدون آنها، تصاویر در هدست تار خواهند بود. تصمیم گرفتم تا زمانی که منتظر رسیدن لنزهای زایس هستم، باتری را وصل کنم تا شارژ شود.
در این بین، Vision Pro را تحلیل می کنم و تعویض Solo Knit با Dual Loop Band را تمرین می کنم. این یک فرآیند آسان است، زیرا مانند تقریباً هر چیز دیگری در Vision Pro، نوارها عمدتاً توسط آهنربا یا پست های مغناطیسی در جای خود ثابت می شوند. چیزها به راحتی از بین می روند. متوجه شدم که اگر قسمت اشتباهی از ویژن پرو را انتخاب کنم، کل مهر و موم نور از بین می رود. باز هم، پوشاندن مجدد بسیار آسان است.
یک فوم مهر و موم سبک را جدا میکنم و نازکتر را روی آن میگذارم تا ببینم ظاهر و حالت آن چگونه است. تفاوت بین این دو به سختی قابل درک است.
6:00 عصر به وقت شرقی
وقت آن است که از ویژن پرو عکس بگیرید
7:15 عصر به وقت شرقی
لنزهای زایس سفارشی من رسید. حالا سرگرمی شروع می شود. برای شروع، برق را به کناری ویژن پرو وصل می کنم. این یک عملکرد فشار و چرخش است، شبیه به نحوه نصب لنز یک DSLR. این آسان است (بسیار کمی با Vision Pro آسان نیست). بعد، لنزهایم را وارد میکنم که به وضوح به چپ و راست علامتگذاری شدهاند و مانند هر چیز دیگری، با آهنرباهای قوی میچسبند. این لنزها راه به جایی نمی برند.
راه اندازی آشناست
Vision Pro با آموزش استفاده از Vision Pro به شما شروع میکند (همچنین یک کتابچه راهنمای رنگی زیبا به اندازه کتابچه برای کمک به شما در شروع کار وجود دارد). ردیابی چشم و حرکات ظریفی که برای کنترل دستگاه استفاده می کنید را توضیح می دهد. فکر می کنم اپل در اینجا کار خوبی انجام داده است.
چند مرحله برای تنظیم وجود دارد از جمله اطمینان از اینکه فاصله مردمک درست است (فقط با فشار دادن تاج دیجیتال)، اسکن کد لنز زایس، اسکن یک کد با تلفنم برای جفت شدن صحیح آن با آیفون و با جزئیات Apple ID من، اسکن جلو و پشت دستها و روند خیره شدن به دایرهای از نقطهها (سه مجموعه) در حالی که انگشت شست و اشارهام را فشار میدهم، که سیستم را کالیبره میکند، تنظیم کنید.
هدست همچنین میپرسد که آیا میخواهم Optic ID را تنظیم کنم که عنبیه من را برای برخی از عملکردهای امنیتی و تجاری ثبت میکند، اما، اگرچه چندین بار تلاش میکنم، نمیتوانم آن را به کار بیاندازم.
من با استفاده از نوار بافتنی سولو شروع می کنم، به این معنی که هدست روی صورت من نسبتاً محکم است. با این حال، پشت باند، حداقل در ابتدا، راحت تر از Dual-Loop است.
مانند هر هدست واقعیت مجازی یا واقعیت ترکیبی، یادآورهای ایمنی برجسته ای از جمله، از محیط اطراف خود آگاه باشید، استفاده در مناطق امن، و استراحت های مکرر وجود دارد.
در طول راه اندازی است که متوجه شدم Vision Pro برای بچه ها یا حداقل افراد زیر 13 سال در نظر گرفته نشده است.
با پرسونای من آشنا شوید
شما نمی توانید با ایجاد یک Persona، که یک نمایش دیجیتالی از شما است که در مواردی مانند تماس های FaceTime و Zoom استفاده می شود، دست به کار شوید، پس مجبور نیستید با هدست و ظاهری مضحک روی دوربین ظاهر شوید (من این کار را یک بار انجام دادم. یا دو بار).
Vision Pro من را راهنمایی میکند تا هدست را بردارم، و سپس از دوربینهای سهبعدی سیستم برای گرفتن چهرهام (سمت چپ، سمت راست، بالا، پایین) و همچنین چند حالت استفاده کنم. کمتر از یک دقیقه طول می کشد تا Vision Pro بتواند Persona من را بسازد (به هر حال، سیستم هنوز در مرحله بتا است).
تصمیم گرفتم بسته باتری را داخل جیب جلویی ام بگذارم.
با سؤالات مربوط به انتقال داده های موجود و به روز نگه داشتن دستگاه با به روز رسانی، اشتراک گذاری صداهای ضبط شده با Apple، Apple Pay و تنظیمات کارت، این کار بسیار شبیه راه اندازی یک آیفون است. شما تقریباً تمام مراحل مشابه را طی می کنید.
من یک تماس فیس تایم با همسرم در اتاق دیگر برقرار می کنم. واکنش او به شخصیت دیجیتال من دقیقاً مشتاقانه نیست. او آن را ناراحت کننده می نامد. پسرم او میگوید که او را به یاد یکی از آن آواتارهای هوش مصنوعی در فیلمهای علمی تخیلی میاندازد که فقط میتواند به سوالاتی پاسخ دهد که از قبل برنامهریزی شدهاند (برای مرجع به iRobot مراجعه کنید). از همسرم میخواهم چند اسکرین شات بگیرد و برای من بفرستد (به بالا مراجعه کنید).
من فکر میکنم کار خوبی انجام داد، اگرچه به نظر میرسد اپل بز من را تراشیده و دندانهایم را درست کرده است، که مورد دوم برایم مهم نیست.
7:35 عصر به وقت شرقی
بصری ها هنوز هم بسیار شگفت انگیز هستند. صفحه اصلی در دفتر خانه من با نمادهایی به اندازه کافی شارپ برای لمس شناور است (من دوست دارم برخی از عناصر رابط مانند شیشه مات به نظر برسند - چنین کاری اپل برای انجام دادن). من از سیری برای باز کردن سافاری استفاده می کنم. ادغام تخصصی سیری در سراسر سیستم آشکارسازی خوبی است. تصور کنید زمانی که اپل آن را روی iPhone 4s عرضه کرد، این کار به خوبی کار می کرد.
7:50 عصر به وقت شرقی
مجبور شدم استراحت کنم چون پیشانی ام را آزار می داد.
تناسب مناسب و دسکتاپ بی پایان
ساعت 8:10 عصر به وقت شرقی
به باند حلقه دوگانه سوئیچ شد. حالا که تنظیم را درست انجام دادم، فکر می کنم راحت تر است.
من می خواهم مانند هر شب Wordle را بازی کنم، اما برای انجام این کار، باید به جای مرورگر کروم که معمولاً در مک خود استفاده می کنم، از Safari Vision Pro استفاده کنم. این بدان معنی است که من باید دوباره وارد حساب NY Times خود شوم، که فرصت خوبی برای استفاده از صفحه کلید مجازی به من می دهد. این به شما امکان می دهد تا با استفاده از انگشتان خود روی صفحه کلید AR در هوا تایپ کنید. خیلی جالب است، اگرچه بدون بازخورد لمسی، اشتباهات تایپی زیاد می شود.
احراز هویت دو مرحلهای من از آیفون من استفاده میکند که طبیعتاً نمیتوانم آن را با FaceID باز کنم، اما خوشبختانه پین من به خوبی کار میکند. من هرگز مجبور نیستم هدست را در بیاورم تا گوشی خود یا هر چیز دیگری را ببینم. گذر به اندازه کافی خوب است که من همیشه می توانم هر آنچه را که باید ببینم ببینم.
من در مک بوک پرو M3 خود تایپ می کنم و آماده می شوم که دسکتاپ خود را به واقعیت گفت ه گسترش دهم. با استفاده از کنترل پنل، به صفحه نمایش مجازی مک دسترسی پیدا می کنم. ویژن پرو فوراً مکبوک من را پیدا میکند و هنگامی که آن را انتخاب میکنم، صفحه مک تاریک میشود و یک دسکتاپ مجازی بزرگ مکبوک در مقابل من شناور ظاهر میشود. دیگر نباید به صفحه لپ تاپ از پایین نگاه کرد! البته هنوز هم باید گهگاه برای تایپ به دستانم نگاه کنم. بعداً وقتی به دسکتاپ واقعی خود سوئیچ میکنم، احساس میکنم که بسیار تنگ است.
من در مورد سیستم کنترل پنل کمی نگران هستم. با نگاه کردن به یک فلش سبز کوچک در نزدیکی بالای نمای خود به آن دسترسی پیدا میکنید. مرکز کنترل، که یک سطح پایین تر است، شبیه همان چیزی است که در آیفون پیدا می کنید، اما با برخی از لمس های خاص Vision Pro. من فقط احساس می کنم آن فلش کوچک یکی از بیت های رابط نادر و غیر آشکار در سیستم ویژن پرو است.
مناظر غوطه ور و احساس واقعی
ساعت 8:30 عصر به وقت شرقی
Wordle را حل نکرده اید، که برای این رابط طراحی نشده است، اما سیستم نگاه و خرج کردن انتخاب حروف به اندازه کافی خوب کار می کند. برای داشتن سرگرمی فراگیرتر احساس خارش می کند.
من محیط ماه را امتحان می کنم که شما را به صورت مجازی روی سطح ماه قرار می دهد. من تاج دیجیتال را می چرخانم تا محیط را کاملاً غوطه ور کنم و سپس متوجه می شوم که با انجام این کار، دیگر نمی توانم صفحه کلیدم را ببینم - فقط دستانم در سطح خاکستری و خاکستری ماه شناور هستند.
من از تایپ کردن استراحت می کنم و آماده می شوم تا نسخه 3 بعدی Avatar: Way of Water را نمونه برداری کنم ... اوه، صبر کنید، باید برای آن هزینه کنم. بیخیال.
من Prehistoric Planet: Immersive را انتخاب می کنم که فقط وحشی است. تصاویر در اینجا خیره کننده است. این همان چیزی است که وقتی برای اولین بار به واقعیت مجازی فکر کردم تصور می کردم. داشتن یک دایناسور واقعی در فاصله چند سانتی متری صورت شما را تغییر می دهد.
ایده آل برای پانوراما و ملاقات با چشم بینایی
8:40 عصر به وقت شرقی
دوباره به Wordle برمی گردم تا به آن ضربه ای دیگر بدهم. من از جابجایی اشیا در اطراف دسکتاپ مجازی بی پایان خود لذت می برم.
مقداری ضبط صفحه نمایش انجام دهید، که نمای داخل ویژن پرو را نشان می دهد، و سپس به تحلیل عکس های پانورامای خودم می روم. به سادگی هیچ پلتفرمی بهتر از Vision Pro برای مشاهده همه این عکس ها وجود ندارد. من تقریباً 150 تصویر پانوراما در کتابخانه خود دارم و در نهایت می توانم آنها را با تمام جزئیات واضح و زیبایی ببینم. در عکسی از یک رنگین کمان دوستداشتنی که بر فراز محلهام قرار دارد، رنگهایی را میبینم که قبلاً از قلم افتاده بودم.
فیلمبرداری فضایی که من روی Phone 15 Pro Max خود گرفتم عالی به نظر می رسد.
دفتر خانه ام را ترک می کنم و وارد اتاق نشیمن می شوم. به اندازه کافی آسان است که از تاج دیجیتال برای شماره گیری مجدد غوطه وری استفاده کنید تا بتوانم ببینم به کجا می روم. روی کاناپه کنار همسرم می نشینم و در حالی که شروع به صحبت با او می کنم، او به آرامی ظاهر می شود و در حال شکستن مناظر غوطه ور مانند مه است. در سمت او، او می تواند "چشم های" من را در نمایشگر جلویی ویژن پرو ببیند. تقریباً می توانستم نقل قول های هوا را در صدای او بشنوم. او ظاهر Vision Pro Eyesight را دوست نداشت که بر اساس آنچه دوربین های داخلی می توانند ببینند، شبیه سازی از چشمان من و حرکات آنها ایجاد می کند.
خانه فیلم خانگی
9:05 عصر به وقت شرقی
متوجه شدم که می توانم از موس مک بوک خود در تمام برنامه های شناور در دسکتاپ مجازی خود استفاده کنم. مهم نیست که آنها بومی macOS هستند یا visionOS.
در حالی که Vision Pro تقریباً با تمام برنامههای iOS و iPadOS کار میکند، میخواستم ببینم این پلتفرم با برنامههایی که برای آن ساخته شدهاند چه کاری میتواند انجام دهد. در حال حاضر حدود 20 برنامه از این دست وجود دارد. من نیم دوجین رایگان نصب می کنم.
من دیزنی پلاس را بارگیری می کنم و حتی می توانم رمز عبور را از مک پرو در برنامه ویژن پرو دیزنی پلاس کپی و جایگذاری کنم. من عاشق این هستم که چگونه پلتفرم های مختلف با هم کار می کنند.
دانلود محیطی مانند برج انتقام جویان به سرعت نیاز دارد.
9:30 عصر به وقت شرقی
میزان لذت بردن من از تماشای فیلم های سه بعدی با ویژن پرو مرا شگفت زده می کند. تماشای Doctor Strange Multiverse of Madness در محیط تاریک Avengers Tower مرا به حضور در یک سینمای واقعی برمی گرداند. حتی اگر هدست مقداری سنگینی دارد، من کمتر و کمتر متوجه آن می شوم. من مطمئن هستم که می توانم یک فیلم دو ساعته را در این کار تحمل کنم. پاپ کورن من کجاست؟
وقتی این را تایپ می کنم متوجه می شوم که جیبم گرم است. باتری در حین استفاده مقداری گرما تولید می کند. همچنین، من می بینم که من به 37٪ کاهش یافته ام. شک دارم که تمام این فیلم را بگذرانم.
عمر باتری
9:45 عصر به وقت شرقی
عمر باتری تا 20 درصد به نظر می رسد فیلم ها به سرعت باتری را خالی می کنند.
یک بازی به نام لونا پیدا کردم. یک شخصیت آبی شایان ستایش وجود دارد. وقتی به او نگاه می کنم (آن؟) و انگشتانم را می فشارم، سکسکه می کند و می خندد. مست است. لونا یک بازی پازل آرامش بخش است که من با نیشگون گرفتن و کشیدن قطعات در جای خود دستکاری می کنم.
به فیلم برمی گردم چه تجربه فوق العاده ای.
10:05 عصر به وقت شرقی
Vision Pro تمام شد. باتری گرم است. وقت آن است که دوباره شارژ کنید و کمی چشمگیر شوید.
31 ژانویه، 7 صبح به وقت شرقی
هدف من کار، بازی و یادگیری در مورد هدست در تمام طول روز است. به جای اینکه صرفاً باتری را خاموش کنم، باتری را به پریز دیواری متصل می کنم. این عارضه جانبی ناخوشایند دارد که تعداد سیم هایی که در نزدیکی بدن من قرار دارند دو برابر می شود. چیز مهمی نیست، اما نمی توانم به سادگی بلند شوم و از میزم دور شوم.
تازه متوجه شدم که من هرگز Wordle را تمام نکردم. اوه خوب، این رگه وجود دارد.
در حالی که من تصاویر فضایی زیادی را از طریق هدست مشاهده کردهام ، چه در نمایشهای نمایشی با اپل، و چه در اولین روز کارم با Vision Pro، هرگز با دستگاه عکس یا ویدیوی فضایی نگرفتم.
دکمه اختصاصی سمت چپ بالای هدست را فشار میدهم و درباره ردیابی موقعیت مکانی میپرسد (آن را روی «هنگام استفاده از برنامه» تنظیم کردم، و سپس به شما اجازه میدهد بین عکسهای فضایی یا ویدیو با یک حرکت جابجا شوید. من یک عکس فضایی میگیرم که بسیار ساده است، اما وقتی فیلم میگیرم، راهنمایی بصری روی صفحه وجود دارد که میخواهد دید را مستقیم و در یک موقعیت ثابت نگه دارد.
عکس فضایی سه بعدی دست من آنقدر خوب است که وحشتناک است.
ویدیوی فضایی سه بعدی، با وجود راهنمایی بصری تا حدودی آزاردهنده، عالی به نظر می رسد.
نمایش کار شما
7:30 صبح به وقت شرقی
از آنجایی که برخی از متن رابط نزدیک به من و در پایین میدان دید به دو تصویر تقسیم شده است. مطمئن نیستم که آیا مشکلی در کالیبراسیون رخ داده است.
سیستم فقط از من خواست که Vision Pro را کمی به سمت چپ روی سرم حرکت دهم. دائماً چشمهای من را دنبال میکند، پس شاید متوجه شد که ردیابی چشم کمی خاموش است. این ممکن است مشکل اختلاف منظر کوچک من را حل کرده باشد.
در حال آزمایش با گرفتن است. من نمی دانم چگونه فقط Persona خود را در عمل ضبط کنم، علاوه بر اینکه شخص دیگری تماس من را ضبط کند. من سعی میکنم این کار را با ضبط صفحه نمایش پرسونای خود در تنظیمات انجام دهم، اما ضبط تمام حرکات سر واقعی من را نیز ثبت میکند و ویدیو را غیرقابل تماشا میکند.
من تازه کشف کردم که ساده ترین راه برای گرفتن اسکرین شات از محیط Vision Pro شما این است که به سادگی از سیری بخواهید که یک اسکرین شات از دسکتاپ بگیرد. هر بار کاملاً کار می کند.
7:53 صبح به وقت شرقی
من اولین خرابی برنامه را تجربه کردم. اپ استور پاسخ نداد و سپس ناپدید شد. به نظر نمیرسد که اصلاً نمیتوانم صفحهکلید مجازی من را در App Store یا Safari نشان دهم.
پاسخگویی به سوالات
8:06 صبح به وقت شرقی
هدست را برای یک استراحت کوتاه بکشید، نه به این دلیل که ناراحت هستم، بلکه به این دلیل که میخواهم اجازه دهم بقیه صورتم نفس بکشد.
8:20 صبح به وقت شرقی
بازگشت به آن و به نظر می رسد نقص صفحه کلید خود به خود حل شده است. متوجه باشید که اگر دسکتاپ مک مجازی خود را خیلی بزرگ کنم و آن را روی دسکتاپ Vision Pro بیش از حد بالا بگذارم، گردنم را خنثی می کنم تا آنچه را که در بالا است بخوانم. انجام تنظیمات.
من زمان زیادی را در محیطها سپری نکردهام، اما فکر میکنم ترجیح میدهم هنگام کار حدود 50 درصد آنها را شمارهگیری کنند. 100٪ و من نمی توانم صفحه کلید فیزیکی خود را ببینم و صدای جوی ممکن است برای روز کاری کمی بیش از حد باشد.
یکی از من در Threads از من می پرسد که آیا نشت نور زیادی وجود دارد؟ من به آنها کم می گویم، اگر وجود داشته باشد. من فقط کمی در اطراف بینی خود توجه می کنم، اما، به خصوص در حالت عبور، دنیای واقعی شما یکپارچه با بینی تقویت شده ترکیب می شود. این کاملا چیزی است.
همسرم از من میپرسد که آیا وقتی هدست را در میآورم، احساس سردرگمی میکنم؟ من این کار را نمی کنم. شاید به این دلیل است که من اغلب از آن با نمای دنیای واقعی دست نخورده استفاده می کنم. با این حال، من فکر می کنم که ارتباط زیادی با کیفیت مجازی و قابلیت های ردیابی چشم دارد.
رفتن به جلسات ویدیویی که شخصیت Vision Pro من از آنها پشتیبانی نمی کند.
آماده بازی
10:00 صبح به وقت شرقی
من می خواهم این آزمایش اولیه را با یک بازی گره بزنم. اپل یک کنترلر ایکس باکس ارائه کرد که باید بتوانم به ویژن پرو متصل کنم و برخی از بازی های آرکید اپل را بازی کنم.
به نظر می رسد بسیاری از مینی بازی های ساده به صراحت برای Vision Pro طراحی شده اند. من در نهایت What the Golf را بازی میکنم، که کمی طول میکشد تا به آن مهارت پیدا کنم. بعداً کنترلر را وصل می کنم و از آن برای بازی Asphalt 8: Airborne Plus استفاده می کنم. من متوجه میشوم که من این صفحههای بازی مجازی را تا حد امکان بزرگ ترجیح میدهم و غالباً با غوطهوری محیطی به ۱۰۰ تبدیل شده است.
10:45 صبح به وقت شرقی
من در نهایت فقط 15 دقیقه قبل از بازگشت به سر کار بازی می کنم. من فتوشاپ را در مک بوک پرو خود راه اندازی می کنم و سعی می کنم عکس ها را روی صفحه بزرگ ویرایش کنم. این به طور کلی یک تجربه خوب است، اما نمیدانم که آیا دقیقترین رنگها را در Vision Pro Virtual Mac Display میبینم.
همانطور که مشغول کار هستم، یک هشدار iMessage می آید. روی نماد شناور iMessage فشار میدهم و iMessage را در جایی که میتوانم آن را در برنامه بخوانم راهاندازی میکند. من میتوانم از صفحهکلید مجازی برای تایپ پاسخ خود استفاده کنم، اما برای چند کلمه تایپ بیشتر خوب نیست. من می خواهم از صفحه کلید مک بوک استفاده کنم، اما از آنجایی که آن برنامه داخل مک نیست، نمی توانم. پس برای کنترل کامل و توانایی تایپ روی صفحه کلید فیزیکی به iMessage روی مک سوئیچ می کنم.
افکار اولیه
از دو روز اول اپل ویژن پرو چه آموختم؟ به وعده های خود عمل می کند. همه کاره و قدرتمند است. ردیابی چشم و ژست تقریباً بی عیب است. فقط گاهی اوقات باید به خودم یادآوری می کردم که دستی که در کنار من آویزان است توسط دوربین های سیستم دیده نمی شود.
در حالی که من برای یافتن یک تناسب راحت در برخی از تجربیات نمایشی خود تلاش می کردم، زمان و مکان برای انتخاب بهترین تناسب خود با Dual Loop Band منجر به راحتی طولانی مدت شد. من آن را برای یک ساعت یا بیشتر بدون هیچ درد یا ناراحتی می پوشیدم.
در سرگرمی و مصرف محتوا به همان اندازه که در محل کار خوب است. من به ویژه از ادغام صفحه نمایش مجازی مک قدردانی کردم، چیزی که اکنون معتقدم می تواند زندگی کاری من را متحول کند. من همیشه یک دسکتاپ بزرگتر می خواستم و اکنون یک دسکتاپ تقریبا بی حد و حصر دارم.
با همه اینها، من هنوز نمی دانم که آیا 3500 دلار برای آن هزینه کنم یا خیر. واقعیت این است که من حتی آنقدر هم برای رایانه هایم خرج نمی کنم (اگر بتوانم کمکش کنم). آیا دستگاهی که دارای قطعات مساوی دستگاه کار و اتاق سرگرمی است ارزش آن دلار اضافی را دارد؟ شاید. انصافاً، روزهای اولیه است و ممکن است وقتی تحلیل خود را تمام کنم، نظر ملموس تری داشته باشم.
ارسال نظر