احیای یک ژانر با سعید پور صمیمی
مهسا بهادری: در دهه هشتاد و نود سیر تک اتفاقات فیلمهای ورزشی بیش از پیش کمرنگ شد. اگر مروی به تولیدات دهه ۸۰ داشته باشید، سهم آن را حداقلی میبینید، دههای که از ابتدا تا انتهایش را تنها یک فیلم نمایندگی میکند، باز این محمدعلی طالبی بود که پرچمدارش شد و فیلم «دیوار» را ساخت. فیلمی که البته بیشتر از آنکه ورزشی باشد به فیلمهای اجتماعی میگراید و قصه موتورسواری در دیوار مرگ و حرکات آکروباتیک با موتور را روایت میکند.
آغاز دهه ۹۰ همراه بود با معماهای تمامنشدنی یک فیلم! تنها ارسال یک پیامک با محتوای صرف بودجه ۲.۵ میلیاردی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برای یک فیلم ورزشی، آغاز تمام جنجالهای سینما در آن روزها بود، بودجه کلانی که البته به تواتر عدد و رقمش تغییر و هر بار بزرگتر میشد. فیلم سینمایی «لاله» به کارگردانی اسدالله نیکنژاد پس از یک دهه وقفه بالاخره سال ۹۹ بیآنکه دستاورد چندانی نه از منظر گیشه و از منظر مخاطب داشته باشد به کناری رفت تا شکستی مطلق برای سازندگانش باشد.
در دهه ۹۰ اما همزمان تلاشهای گاه و بیگاهی برای احیای این ژانر صورت میگرفت، ساخت «عرق سرد» به کارگردانی سهیل بیرقی در سال ۹۶، «سونامی» به کارگردانی میلاد صدرعاملی و «غلامرضا تختی» به کارگردانی بهرم توکلی هر دو در سال ۹۷ از جمله این مصادیق است که البته فصل مشترک همه آنها بینصیبی از گیشه بود، فیلمهایی که در عین با اینکه نیمنگاهی به موضوع ورزش دارند اما قصه اصلی آنها موضوع دیگری بود، از همین رهگذر «تختی» را بیش از آنکه بتوان یک فیلم ورزشی متمرکز بر کشتی به حساب آورد یک فیلم بیوگرافی در بستر تاریخی میتوان قلمداد کرد، یا «عرق سرد» گرچه مساله فوتبال زنان را در دل خود دارد اما روایتگر مصائب زنان است و نمیشود فیلمهای متاخر را یک فیلم ورزشی صرف به مثابه فیلمهای دهههای ابتدایی دانست.
آنچه اما قابل بحث است این است که کماکان فقدان فیلمهای ورزشی در دهه ۸۰ و ۹۰ مشهود است در این دهه گرچه جشنواره تخصصی با نام جشنواره فیلمهای ورزشی برایش راهاندازی میشود و هرچند وزارت ورزش سودای سرمایهگذاری در این حوزه را دارد اما هیچگاه سینمای ورزشی به طور جدی اعلام موجودیت نمیکند. با این حال در همین مقطع در نبود فیلمهای داستانی ورزشی، میدانداری این گونه ورزشی برعهده مستندها بود، جریان درخشانی که فیلمهایی همچون «صفر تا سکو»، «جایی برای فرشتهها نیست»، «ملوانان تنها به دریا نمیروند»، «من ناصر حجازی هستم»، «آیدین» و.. از درونش متولد شدند، فیلمهایی که حتی توانستند به اکران عمومی دربیایند تا بار دیگر این واقعیت را بازگو کنند که فیلمهای ورزشی میتوانند سطحی از جذابیت را داشته باشند تا مخاطبان را با خود همراه کنند.
مأموریت «پرویز خان» برای احیای ژانر ورزشی
اگر پیگیر سینمای ورزشی باشید احتمالا در سالهای اخیر نام یک فیلم را شنیدهاید؛ «بیرو»! فیلمی درباره علیرضا بیرانوند دروازهبان تیم ملی کشورمان که پرتابهای دستی بلندش و البته آن صحنه معروف سیو پنالتی کریستین رونالدو شهرتی جهانی برایش به ارمغان آورد. زندگی بیرانوند، مصائب و رنجهایش و فراز و فرودهایش تا پیش از رسیدن به عضویت تیم ملی هر کارگردانی را وسوسه می کرد تا فیلمی تام و تمام از یک چهره ملی به تصویر دربیاورد اما نتیجهاش شد اثری که در برخی از روزها حتی ۱۰ مخاطب هم به تماشایش نمینشستند! فیلمی با شکستی بیبدیل در گیشه که بنیاد سینمایی فاربی سرمایهگذاریاش را بر عهده داشت و انتقادات بسیاری از سوی منتقدان و مخاطبان را به خود دید. همین هم باعث شد تا تمایلات سینماگران نسبت به ساخت فیلمهای ورزشی و حتی تمرکز بر چهرههای شاخص این عرصه، رو به کاهش بگذارد. حالا اما سازمان سینمایی اوج در دوره چهل و دوم جشنواره فجر فیلمی در همین ژانر به تولید رسانده است، فیلمی با محوریت پرویز دهداری یکی از مربیان فوتبال که دوستداران اخبار ورزشی بیش از آنکه او را به موفقیتهای ورزشیاش بشناسند، از دهداری بهعنوان یک معلم اخلاق یاد میکنند، مربیای که سختگیریهای اخلاقیاش منجر به استعفای دسته جمعی بازیکنان تیم ملی در سال ۶۵ شد، اما بعد از آنکه این بازیکنان از تیم ملی استعفا میدهند، پرویز دهداری شروع به کشف استعدادهای جدید میکند و اتفاقاً از همین استعدادهای جدید، نسلی را به فوتبال ایران معرفی میکند که تا سالها افتخارآفرینی میکنند. احمدرضا عابدزاده را در همان مقطع از دسته چهار لیگ فوتبال به تیم ملی جذب میکند، جواد زرینچه، مهدی فنونیزاده، مجتبی محرمی، صمد مرفاوی و عباس سرخاب هم در همین دوره جذب تیم ملی میشوند، چهرههایی که تا یک دهه بعد در تیم ملی ما درخشیدند.
فارغ از این جذابیتهای محتوایی اما «پرویزخان» را علی ثقفی بهعنوان یک کارگردان فیلماولی به بالاخره رسانده و بیتردید باید اصلیترین برگبرندهاش را حضور سعید پورصمیمی در نقش اصلی آن دانست. بازیگر استخوانخرکرده و کهنهکاری که سالها بر صحنه تئاتر درخشیده و امضایش در سینما هم اعتبار بسیاری از فیلمهای شاخص و خاطرهساز را تضمین کرده است. قطعا ایفای نقش چهره بزرگی همچون پرویز دهداری توسط بازیگر بزرگی با سابقه سعید پورصمیمی میتواند تبدیل به یک اتفاق ویژه شود. همه چیز برای احیای ژانر ورزشی و فراموشی شکستهایی همچون «بیرو» فراهم است. «پرویزخان» میتواند اتفاقی ویژه را بهصورت مشترک برای سینمادوستان و فوتبالدوستان در جشنواره فجر چهلودوم رقم بزند و این مأموریتی ویژه برای فیلمی از یک کارگردان فیلماولی محسوب میشود.
۲۴۵۲۴۵
خبرکاو
ارسال نظر