فراستی بعد از هیچکاک هیچ فیلمی ندیده است/ فیلمنامهنویس، مانند رماننویس وجهه اجتماعی ندارد/ رنج نوشتن برای سینما؛ فیلمنامهنویس امنیت روانی ندارد
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین روابط عمومی خانه سینما اولین روز از مراسم هفته پاسداشت فرهنگی روز ملی سینما ، نشست تحلیل کتاب «حرفه سینماگر: فیلمنامهنویسها» نوشته تیم گری رسن از نشر چشمه، یکشنبه ۱۸ شهریور برگزار شد. در این نشست که با میزبانی موسسه هنری اوسان و با حمایت مجله کمد سارک و آگراندیسمان برگزار شد مرتضی فرشباف، کارگردان و فیلمنامهنویس، اسماعیل میهندوست، فیلمساز و فرزام امینصالحی، مترجم کتاب به عنوان میهمانان در این رویداد حضور داشتند و به نقد و تحلیل اثر پرداختند.
در ابتدای نشست مرتضی فرشباف با توضیح درباره کتاب «حرفه سینماگر: فیلمنامهنویسها» این یک کتاب از مجموعه هفت کتاب است گفت: « این اثر ترجمه بسیار روانی دارد و نکته مهم آن این است که گردآورنده نیز تمام دقت خود را به کارگرفته تا به حلقههای کمتر دیده شده در سینما توجه کند و با دقت هم این کار را انجام داده است؛ همچنین نویسنده تنوع زیادی را در اثر اعمال کرده در واقع اثر فلت و خسته کننده نیست فراز و فرود دارد، شامل کیفیت اپیزودیک میشود، روان است و در جغرافیای گستردهای رخ میدهد، به همین دلیل موقع خواندن دست اندازی وجود ندارد. نکته دیگر اینکه در هر بخش احساس، دیسیپلین منش و پرسونای هر فرد در این مصاحبه ها وجود دارد و کاملا شخصیت تراد به نمایش گذاشته شده است. »
فیلمنامهنویس مانند بختک شوم است
این کارگردان درباره خوانا و روان بود ترجمه گفت: «موقع خواندن این کتاب احساس میکنید با فیلمنامه نویسهایی مواجه هستید که رازهای شخصی خودشان را میگویند. موقعیت فیلمنامه نویسی این است که مانند رمان نویس وجهه اجتماعی ندارد بلکه غایت آن پرده سینما است، برای همین یک فیلمنامهنویس همیشه در رنج است که نتوانسته از اثر خودش دفاع کند. اینکه فقط فیلمنامه نویس باشی مانند بختک شوم میماند، احساس عدم امنیت روانی و شغلی برای فیلمنامهنویس در این کتاب احساس میشود. »
او در پاسخ به این پرسش که آیا فیلمنامه اثر ادبی است گفت: «بله، ۱۰۰ درصد. اما معمولا سرنوشت فیلمنامهها روی پرده سینما مشخص میشود، نه مانند سرنوشت رمانها روی ورق کتاب، به همین دلیل فیلمنامه همیشه از اینکه به عنوان یک منبع ادبی در نظر گرفته نشده است در رنج بوده و از طرفی هم فیلمنامه نویس از کلمه استفاده میکند تا تصویری را بنویسد که نمونه بیرونی ندارد، پس وضعیت برزخگونه دارد و مانند رماننویس اثرش فقط متعلق به جهان کلمه نیست، این کتاب به جای اینکه درباره این موضوع صحبت کند که نقطه عطف و گره و تعلیق اثر را در دقیقه چندم فیلم بگذاریم و چه زمانی پایان داستان را بگوییم، از رنج فیلمنامه نویسها او میگوید و از خواننده میخواهد اول کتاب را بخوانند بعد اگر دوست داشتند بنشینند و بنویسند.»
فیلمنامهنویس نیاز به روحیه کارمندی دارد؟
فرشباف ادامه داد: «نکته مهمتر درباره آداب فیلمنامهنویسی است، نوشتن در مجموع کار سختی است اما آداب فیلمنامه نویسی این است که شما باید روحیه کارمندی و ۸ ساعت یکجا نشینی را داشته باشید تا بتوانید متمرکز بنویسید اما نکته مهمتر کتاب این است که این کتاب نشان میدهد آدمها فارغ از دستور العملی که در ذهن ما نقش بسته، هر نویسنده راه خودش را برای نوشتن انتخاب کرده و اتفاقا آن شیوه هم موفقیتآمیز بوده است. به همین جهت میگویم این اثر را دوست دارم چون به عنوان یک فیلمنامهنویس رنج نامه آدمها را به شکل شیرینی خواندم و فهمیدم تنها نیستم.»
فرشباف در توضیح این موضوع که چرا از کلمه رنج استفاده کرد گفت: «رنج بی توجهی به کار فیلمنامهنویس، یا رنجی که او موقع تغییر نوشتهاش در آثار تصویری با آن مواجه است در این کتاب به خوبی نشان داده شده است. مثلا شما در فیلمنامه مینویسید که کارکتر زیر باران در خیابان میدود و مدیر تولید او میگوید امروز باران نداریم و چیزی که تولید میشود این است که یک نفر در آفتاب و در پیادهرو راه میرودو من به عنوان نویسنده وقتی این موضوع را روی پرده میبینم هیچ احساس نزدیکی با فیلم نمیکنم و از طرفی هم سینما یک صنعت است. فیلمنامه نویسی در این کتاب نیست که زیر یک ماه اثرش را نوشته باشد، واقعا نمیدانید دائم نوشتن و خط زدن چقدر سخت است، واین سختی فیلمنامه نویسی در این اثر احساس میشود.»
فراستی بعد از هیچکاک هیچ فیلمی ندیده است
او درباره پرداخت این کتاب به سینمای مدرن گفت: «نکته مهم اثر این است که درباره ساختار اقتصادی فعلی و سینمای مدرن صحبت میکند این کتاب برای ۲۰۱۳ است یعنی ما ۸ سال عقبیم و پرداختها و نگاههای درستی به سینمای مدرن دارد نه به شیوه آقای فراستی که درباره ۴۰ سال قبل صحبت میکند و از هیچکاک به بعد هیچ فیلمی را ندیده است. »
فرشباف در پاسخ به این پرسش که مشکل حال حاضر فیلمنامهنویسی سینمای ما چیست توضیح داد: «مشکل فیلمنامهنویسی در ایران این است که مثلا کیمیایی فکر میکند اگر کارگردان باشد و نویسنده فیلم نباشد کسی به او توجهی نمیکند، به همین دلیل در دورهای این ماجرا تبدیل به قانون شد که اگر خودت کارگردانی، باید خودت هم فیلمنامه را نوشته باشی این در حالی است که این قانون سالهاست که در تمام دنیا منسوخ شده است. »
هومن سیدی نابغه است
این کارگردان ادامه داد: «چیزی که در سینمای دنیا وجود ندارد، این است که کارگردان نباید همیشه نویسنده اثر خودش باشد، گرفتاری سینمای ایران این است که کارگردانهای خوبی داریم که نویسندگان خوبی نیستند، چرا فیلم «ارتفاع پست» اثر خوبی شد؟ برای اینکه حاتمیکیا پذیرفت که اصغر فرهادی فیلمنامه را بنویسد، چون بعد از «آژانس شیشهای» متوجه ش که آثارش به سمت شعاری شدن رفته است. در اصل سینمای ایران گرفتار این است که کارگردانهای خوب اصرار دارند خودشان نویسنده اثر باشند. من مطمئنم که اگر هومن سیدی یک فیلمنامه نویس دیگر کنار دستش باشد قطعا میتواند دیالوگهای بهتری بنویسد چون به نظر من ایشان بسیار نابغه است و جزو سه کارگردان مهم حال حاضر سینمای ایران است ولی این ماجرا را بپذیریم که ممکن نیست شما سه سال از عمرت را بگذاری ۱۶ قسمت سریال بنویسی و فکر کنی که هیچ اشتباهی در دیالوگها وجود ندارد.»
او در پایان و با لحن شوخی گفت: «به هر حال معمولا در سینما میگویند چه کسی پشتت آه کشیده که فیلمنامه نویس شدهای؟»
این کتاب فیلمنامه را تبدیل به یک کلیشه نمیکند
فرزام امین صالحی مترجم کتاب نیز درباره این کتاب گفت: «من موقع ترجمه کتاب طراحی لباس خیاطی یاد گرفتم، ترجمه مانند سفر به دل ناشناختهها است، من در ترجمه متنوع کار میکنم و سعی میکنم از سینما، رمان و فلسفه در آثارم داشته باشم. اگر ترجمه این کتاب خوب شده به خاطر هنر ویراستاران این کتاب بود که سبب شد من هم روان ترجمه کنم.»
این مترجم ادامه داد: «ما در این مجموعه کتاب، با هفت حرفه مواجه هستیم که در آنها با چهرههای ماندگار هر حرفه مصاحبه شده است. طوریکه مصاحبه شونده با لحن بسیار خودمانی با ما حرف میزند. در این اثر با ۱۵ چهره ماندگار صحبت شده و نکته مهمتر این است که چهرههای ماندگار را از میان هنرمندان مرده انتخاب نکرده است و همه در قید حیات هستند.»
امینصالحی درباره ترتیب نوشتههای این کتاب توضیح داد: «ما در این کتاب با کودکی و نوجوانی چهرهها آشنا میشویم، اینکه آنها چهطور به حرفه خود نزدیک شدند در این کتاب به خواننده گفته میشود، نکته مهم اینکه هر کدام از این فیلمنامهنویسها دنیای خودشان را دارند.»
او درباره اصلی ترین حسن این کتاب گفت: «بزرگترین حسن کتاب این است که الفبای فیلمنامه نویسی را یاد نمیدهد و فیلمنامه را به یک کلیشه تبدیل نمیکند، این کتاب فقط به تجربههای زیستی شما صراحت میدهد و اشتباهت شما را گوشزد میکند و یک مستر کلاس فیلمنامه نویسی است. »
به روز ملی سینما باور ندارم
اسماعیل میهندوست در ابتدای سخنانش و با شاره به این موضوع که به روز سینما باور ندارد گفت: «به روز سینما اعتقاد ندارم، اینکه به شکل تحمیلی روز ملی درست کنیم جالب نیست، بهویژه اینکه در این روز اتفاق خاصی در ایران نیفتاده است، ماهیت سینما یک پدیده مدرن است که بیستو هشت دسامبر ۱۸۹۵ رخ داده است. سینمایی که از هنر فرار رفته تبدیل به یک رسانه شده و کمترین دستاوردش هم فراتر رفتن از مرزها است. به همین خاطر اینکه فقط بخواهیم در روز سینما به تنهایی از آن یاد کنیم اشتباه است، انگار که ما داریم درباره یک خلع حرف میزنیم، اگر در این روز اشاره نکنیم مثلا برادر زاده من بهخاطر ساخت فیلم هنوز در زندان است اشتباه است. »
این فیلمساز درباره ماهیت اصلی کتاب گفت: «ماهیت این کتاب صحبت است و ما بیشتر حرف فیلمنامه نویسها را خواندیم، برایم جالب بود که نویسنده کتاب چه کسی است، تحلیل کردم، ایشان یک منتقد فیلم است اما معلوم است که به موضوع اشراف دارد، نویسند کتاب سلبریتی نیست و در اینستاگرام هزار نفر دنبال کننده دارد، از فیلم جوکر هم خوشش نیامده است، وقتی فیلمهای مورد نظر او را تحلیل کردم متوجه شدم در آثار مورد علاقهاش تنوع وجود دارد و فقط از یک سبک پیروی نمیکند.»
او بیان کرد: «فیلمنامهنویسها از موقعیت خودشان ناراضیاند چراکه ارج و قرب رمان نویس را ندارند، ضمن اینکه فیلمنامه یک محصول تمام شده نیست باید به فیلم تبدیل شود تا با مخاطب ارتباط بگیرد اما متاسفانه موقع ساختن یک اثر همه حضور دارند جز فیلمنامهنویس. کارگردان باید ذهنیت فیلمنامهنویس را به تصویر تبدیل کند پس او مولف یک اثر شناخته میشود.»
میهندوست گفت: «برخی فیلمنامهنویس ها چنان مسلط به سینما هستند که اثر تولید شده از آن درست مانند فیلمنامه است، فیلمنامه نویسههای خوب که سینما را میشناسند میتوانند چنان اثری بنویسند که بعد از ساخته شدن فیلم کمترین تغییر را داشته باشد. آن فیلمنامهنویس ها موفقترند که میان متن وفیلم ساخته شده با کمترین تفاوت مواجه شده باشند. البته برای داشتن کمترین تفاوت علاوه بر تسلط فیلمنامه نویس تعامل با کارگردان بسیار مهم است. به عقیده من رمان نویس لزوما نمیتواند فیلمنامه نویس باشد و برعکس، نوع پرداخت یک داستان با نوع پرداخت آن برای فیلم متفاوت است. »
خانه سینما با همکاری مراکز فرهنگی هفته پاسداشت فرهنگی روز ملی سینما را از ۱۸ تا ۲۶ شهریور در مراکز فرهنگی شهر برگزار می کند.
۵۷۵۷
خبرکاو
ارسال نظر