درس های جان مک نیل در مورد نوآوری از طریق تفریق


قبل از اینکه جان مک نیل مدیرعامل شرکت VC DVx Ventures باشد، او رئیس تسلا و مدیر عملیاتی Lyft بود. او به تسلا کمک کرد تا نرخ درآمد خود را از 2 میلیارد دلار به 20 میلیارد دلار در 30 ماه افزایش دهد و درآمد Lyft را قبل از IPO دو برابر کرد. او همچنین در میان شرکتهای دیگر در هیئت مدیره شرکتهای جنرال موتورز کروز و لولولمون حضور دارد. پس ، هنگامی که او با توصیه هایی در مورد چگونگی ایجاد یک شرکت نوآور بیرون می آید، استارت آپ ها گوش می دهند.
در جریان مجمع جهانی تجارت این هفته در شهر نیویورک، مکنیل دیدگاههایی درباره ساخت شرکتهای نوآورانه ارائه کرد، روشی که ایلان ماسک، مدیرعامل تسلا آن را «الگوریتم» مینامد. این رویکرد، که در زندگینامه ماسک والتر آیزاکسون پوشش داده شده است، بر ساده سازی اساسی اهداف و فرآیندها تأکید دارد.
درس کلیدی مک نیل: با شناسایی مشکلی که در حال حل آن هستید شروع کنید، سپس اهداف بزرگ (نه افزایشی) را هدف قرار دهید. او گفت: «در حد بزرگ.
او «جهنم تولید» تسلا در سال 2017 را بازگو کرد، زمانی که این شرکت که با ورشکستگی روبرو بود، به دنبال افزایش 20 برابری فروش دیجیتالی مدل S 100000 دلاری بود. تسلا 63 کلیک برای خرید آنلاین خودرو را به 10 کاهش داد و روند و زنجیره تامین را ساده کرد.
پیشنهاد مک نیل برای استارت آپ ها؟
"پاسخ "نه" یا "این دیوانه است" نیست. پاسخ در جوامع نوآور این است: "من نمی دانم چگونه این کار را انجام دهم، اما ما تلاش خواهیم کرد. "
پنج مرحله نوآوری با تفریق
1. هر نیازی را زیر سوال ببرید
تنها الزاماتی که مک نیل بيان کرد واقعاً مهم است الزامات قانون و الزامات فیزیک است. هر چیز دیگری را می توان به هم زد و به آن سوق داد.
مک نیل به TechCrunch گفت: "وقتی شما یک سازمان بزرگ دارید، چیزهایی که به عنوان یک ایده خوب شروع شده اند می توانند به یک قانون تبدیل شوند و سپس آن قوانین می توانند به الزامات تبدیل شوند." و این تقریباً شبیه یک افسانه قبیله ای یا یک بازی تلفنی است. و پس [ماسک] میخواهد واقعاً بفهمد، آیا این یک نیاز واقعی است، یا این چیزی است که کسی فکر میکرد ایده خوبی است که به مرور زمان به یک الزام تبدیل شده است؟»
2. هر مرحله از فرآیند را که می توانید حذف کنید
مک نیل به شرکت ها توصیه می کند که هر فرآیند را در یک صفحه گسترده ردیابی کنند تا بتوانند تنها مراحلی را که به مشتری ارزش می بخشد شناسایی کنند. هر چیز دیگری را که باید حذف کنند، با این اخطار که همیشه میتوانند برخی از این مراحل را در صورت نیاز دوباره اضافه کنند.
او گفت: «تا زمانی که مجبور نباشید 10 درصد از مراحل را اضافه کنید، به اندازه کافی عمیق برش ندادهاید».
او بيان کرد که برای موفقیت مدیران در این زمینه، باید 20 درصد از وقت خود را در خط مقدم صرف کنند. اگر مدیرعامل استارباکس هستید، به این معنی است که آستینهایتان را بالا بزنید و نه تنها بفهمید که چگونه یک فنجان قهوه درست کنید، بلکه بدانید چرا مشتریانتان از این فرآیند ناامید شدهاند.
3. ساده سازی و بهینه سازی
در سال 2018، زمانی که تسلا در تلاش بود تا چگونگی افزایش تولید مدل 3 را بیابد، جروم گیلن، مدیر اجرایی تسلا متوجه شد که تسلا تولید بیش از حد خودکار دارد. او بيان کرد که شرکت باید به اصول اولیه بازگردد و برای او این به معنای ساختن یک چادر بزرگ بود که تیم می توانست در آن ماشین ها را با دست بسازد.
مکنیل او میگوید که مدل 3s ماهها به این شکل، بهصورت دستی ساخته میشد، که به تسلا کمک کرد تا فرآیند تولید را آسانتر کند، زمانی که تیم در نهایت خط را به داخل ساختمان اصلی منتقل کرد.
مک نیل گفت: «آنها توانستند بیش از 50 درصد از مراحل را حذف کنند، زیرا به تازگی فرآیند را به صورت دستی بهینه کرده بودند.
4. اعمال سرعت. زمان چرخه را به حداکثر برسانید
مکنیل گفت: «سادهسازی و بهینهسازی واقعاً میتواند در مرحله چهارم، یعنی اعمال سرعت عمل کند». "سرعت تمام نقاط ضعف این فرآیند را آشکار می کند."
مک نیل می گوید که سرعت امروز بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد.
او گفت: «وقتی پول نقد 5 درصد هزینه دارد [سادهسازی] باعث افزایش سرعت تولید پول نقد شما میشود. "سرعت وجه نقد واقعاً معیاری است که مجریان نخبه دارند."
5. در نهایت، آن را خودکار کنید
تنها پس از اینکه شرکت ها فرآیند را ساده کردند و واقعاً محصول و سفر مشتری را درک کردند، باید به سمت اتوماسیون حرکت کنند.
مک نیل گفت: «اتوماسیون مانند پیچ و مهره های کف است. هنگامی که شروع به نوشتن کد می کنید، باز کردن آن بسیار سخت و جایگزین کردن آن سخت می شود.
«شما خودکار میکنید تا آن را قابل تکرار کنید، و خودکار میکنید تا آن را مقیاسپذیر کنید، و این کار را تنها زمانی انجام میدهید که فرآیندی تکرارپذیر و مقیاسپذیر داشته باشید».
سه عنصر مخفی مک نیل
مک نیل علاوه بر این پنج درس، سه اصل فرهنگی اضافی ارائه کرد.
اولین مورد این است که شرکت ها باید دیدگاه خود را گسترش دهند تا کل سفر یا تجربه مشتری را شامل شود. یک مثال؟ جنرال موتورز واقعاً در تولید خودرو خوب است و این شامل خودروهای برقی آن نیز می شود. اما شارژ بخشی از آن سفر مشتری است، چیزی که جنرال موتورز فوراً به آن پایبند نبود. تسلا زمانی که شبکه سوپرشارژر خود را ساخت.
عنصر دوم او تزریق فوریت و مسئولیت پذیری با شناسایی دو یا سه موردی است که در هر زمان برای یک شرکت مهم است. مدیر عامل باید اجازه داشته باشد که کاملاً روی آن چیزها تمرکز کند.
عنصر سوم این است که محصول را همانطور که مشتری شما محصول را تجربه می کند، تجربه کنید. یا همانطور که مک نیل می گوید: "غذای سگ خود را بخور."
ارسال نظر